آرامگاه حافظ شاعر بزرگ ایرانی که به حافظیه نیز شهرت دارد پر بازدید ترین مکان شیراز است که همه ساله گردشگران داخلی و خارجی زیادی از آن بازدید می کنند.خواجه شمس الدین محمد شیرازی متخلص به حافظ و ملقب به لسان الغیب و ترجمان الاسرار (وفات ۷۹۲ هجری قمری) شاعر و غزل سرای بزرگ ایران در شیراز ولادت یافت، اما از تاریخ تولد وی اطلاع دقیقی در دست نیست و بین سال های ۷۲۰ و ۷۲۹ هجری قمری تخمین زده می شود.آرامگاهحافظدر شمال شهر شیراز، پایین تر از دروازه قرآن در یکی از قبرستان های معروف شیراز به نام «خاک مصلی» قرار دارد. مساحت حافظیه ۲ هکتار بوده و از ۲ صحن شمالی و جنوبی تشکیل یافته که این صحن ها توسط تالاری از یکدیگر جدا شده اند. این مجموعه ۴ درب ورودی – خروجی دارد که درب اصلی در سمت جنوب آن، دو درب در سمت غرب آن و یک درب در سمت شمال شرق آن قرار گرفته است.تالار حافظیه که از آثار دوره زندیان است، ۵۶ متر طول و ۸ متر عرض داشته و از ۲۰ ستون سنگی، هر کدام به ارتفاع ۵ متر تشکیل شده است. این تالار پیش تر شامل ۴ ستون و ۴ اتاق بوده که بعدها اتاق ها از محدوده آن حذف گردیده است. در سمت شرق و غرب تالار ۲ اتاق (یکی متعلق به سازمان میراث فرهنگی و دیگری مربوط به دفتر آرامگاه) وجود دارد. شیوه معماری این تالار مربوط به دورههای هخامنشیان و زندیان است.این مکان جدا از آرامگاه حافظ مکانی بسیار زیبا و دیدنی با درختان بلند و باغات و گل های رنگارنگ مکانی برای رفع خستگی و گردشگاهی دیدنی است.در حال حاضر مجموعه حافظیه به چهار محوطه تقسیم شده است که عبارتند از:۱- محوطه شمالی:در این محوطه آرامگاه حافظ و درخت های نارنج و دو حوض مستطیل بزرگ شرقی و غربی نیز در این قسمت وجود دارد که این حوض ها منبع آب حوض های بزرگ باغ ورودی است. حافظ شناسی (مساحت ۳۳۰ مترمربع)، کتابخانه (مساحت ۴۴۰ مترمربع) و فروشگاه محصولات فرهنگی نیز در این ناحیه قرار گرفته است.۲- سنگ مزار: سنگ مزار حافظ به ارتفاع یک متر از سطح زمین قرار گرفته و به وسیله پنج ردیف پلکان مدور احاطه شده است. بر فراز بارگاهش گنبدی مسی به شکل کلاه دراویش (ترک ترک) بر روی هشت ستون به ارتفاع ده متر، بنا شده است و از درون با کاشی های هفت رنگ معرق کاشی کاری شده است.۳- دیوارهای اطراف حیاط شمالی: بر دیوارهای این بخش از حافظیه غزل هایی از دیوان حافظ بر روی کاشی و سنگ مرمر نوشته شده است که غزلهایی با خط امیر الکتاب حاج میرزا عبد الحمید ملک الکلامی کردستانی نگاشته شده است.۴- کتابخانه حافظیه: در ناحیه شمالی مقبره کتابخانه ای با مساحت ۴۴۰ مترمربع حاوی ده هزار جلد کتاب وجود دارد که به عنوان مرکز حافظ شناسی مورد استفاده قرار میگیرد.تحولات معماری حافظیه۶۵ سال پس از درگذشت حافظ، در سال ۸۶۵ هجری قمری (برابر ۱۴۵۲ میلادی) شمس الدین محمد یغمایی وزیر میرزا ابوالقاسم بابر گورگانی (پس میرزا بایسنغر نواده شاهرخ بن تیمور) حاکم فارس، برای اولین بار ساختمانی گنبدی شکل را بر فراز مقبره حافظ بنا کرد و در جلوی این ساختمان حوض بزرگی ساخت که از آب رکن آباد پر می شد. این بنا یک بار در اوایل قرن یازدهم هجری و در زمان حکومت شاه عباس صفوی و دیگر بار ۳۵۰ سال پس از وفات حافظ به دستور نادرشاه افشار مرمت شد. در سال ۱۱۸۷ هجری قمری کریم خان زند بر مقبره حافظ، بارگاهی به سبک بناهای خود، شامل تالاری با چهار ستون سنگی یکپارچه و بلند و باغی بزرگ در جلوی آن ساخت و بر مزارش سنگ مرمری نهاد که امروز نیز باقی است.پس از کریم خان زند در سال ۱۲۳۵ هجری شمسی ابوالفتح میرزا مؤید الدوله حکمران فارس، آرامگاه حافظ را بار دیگر تعمیر و مرمت کرد و در سال ۱۲۵۷ هجری شمسی فرهاد میرزا معتمد الدوله فرمانروای فارس در گرداگرد مقبره حافظ، کوشکی چوبی ساخت. پس از آن در سال ۱۲۷۸ هجری شمسی اردشیر (زردشتی یزدی)، بار دیگر بارگاه حافظ را مرمت کرد و بر فراز آرامگاهش، کوشکی دیگر بنا کرد اما سید علی اکبر فال اسیری به دلیل زردشتی بودن اردشیر، بنای مرمت شده را ویران ساخت.این بنا تا سال ۱۲۸۰ هجری شمسی همچنان ویران باقی ماند و در این سال شاهزاده ملک منصور ملقب به شعاع السلطنه حاکم فارس، به یاری علی اکبر مزین الدوله (نقاش باشی)، کوشکی آهنین بر فراز آرامگاه حافظ ساخت و کتیبه ای بر آن قرار داد.در سال ۱۳۱۰ هجری شمسی دبیر اعظم بهرامی استاندار فارس بر دیوار جنوبی حافظیه سر در بزرگی از سنگ نصب نمود و در جهت آبادی نارنجستان آن تلاش کرد.در سال ۱۳۱۴ هجری شمسی سرهنگ علی ریاضی (رئیس فرهنگ فارس) با همیاری علی اصغر حکمت و نظارت علی سامی، با طراحی آندره گدار فرانسوی و با الهام گیری از عناصر معماری عهد کریم خان زند، به بازسازی بنای حافظیه اقدام نمودند.در سال ۱۳۱۵ به کوشش علی اصغر حکمت، بنای کنونی با بهرهگیری از عناصر معماری زندیه و یادمانهای حافظیه، توسط آندره گدار فرانسوی طراحی و با همکاری علی سامی به اجرا در آمد.در سال ۱۳۸۶ اولین مرمت جدی و بازسازی، تمیز کردن سطح مسی روی گنبد، مرمت بخشهای خراب ساختمان های اطراف و همچنین متصل کردن مقبره ها و باغ های اطراف به مجموعه انجام شد.
ادامه مطلبمورّخان در خصوص شهادت و یا وفات و محل دفن احمد نیز اختلاف دارند.این اختلاف مبتنی بر آن است که وی به اسفراین رفته و در آن جا به شهادت رسیده و یا در شیراز وفات یافته و یا به شهادت رسیده است.برخی عقیده دارند وی در اسفراین به شهادت رسید و در همان جا دفن شد و زیارتگاه او همان جا است. بر این اساس قبر احمد در اسفراین و یا مکانهای دیگر بوده و آرامگاه شیراز مربوط به احمد بن موسی نیست.برخی دیگر باورد دارند که احمد در شیراز در جنگ با عامل مأمون شهید شد و یا این که در شیراز مخفی شد و بعد وفات نمود و در همان جا دفن گردید.امین بعد از گزارش آنانی که محل دفن احمد را اسفراین و یا مکان دیگر می داند، می نویسد: "... و هذا غریب مخالف للمشهور من ان مشهده شیراز...".حقیقت امر آن است که به طور قاطع نمیتوان گفت قبر وی در کجا است، ولی شواهد و قرائن دیدگاه آنانی را که قایل هستند شیراز محل دفن احمد می باشد، تأیید میکند و مشهور همین است.محسن امین بعد از بیان عقیده آنانی که محل دفن احمد بن موسی را در اسفراین و یا مکان دیگر می دانند، می نویسد: این عقیده بعید و مخالف با عقیده مشهور است که محل شهادت و قبر او شیراز می باشد.تاریخ وفات احمد دقیقاً معلوم نیست، ولی برخی تاریخ وفات را حدود 203 که همزمان با شهادت امام هشتم(ع) است ذکر نمودهاند.در مورد دلیل نامگذاری احمدبن موسی،به شاهچراغ گفته شده است که:تا زمان امیر عضدالدوله دیلمی کسی از مدفن حضرت احمد ابن موسی (ع) اطلاعی نداشت و آنچه روی قبر را پوشانده بود تل گلی بیش به نظر نمی رسید که در اطراف آن،خانه های متعدد ساخته و مسکن اهالی بود.از جمله پیرزنی در پایین آن تل، خانه ای گلی داشت و در هر شب جمعه، ثلث آخر شب می دید چراغی در نهایت روشنایی در بالای تل خاک می درخشد و تا طلوع صبح روشن است، چند شب جمعه مراقب می بود،روشنایی چراغ به همین کیفیت ادامه داشت با خود اندیشید شاید در این مکان،مقبره یکی از امامزادگان یا اولیاء الله باشد،بهتر آن است که امیر عضدالدوله را بر این امر آگاه نمایم،هنگام روز پیرزن به همین قصد به سرای امیر عضدالدوله دیلمی رفت و کیفیت آنچه را دیده بود به عرض رسانید.امیر و حاضرین از بیانش در تعجب شدند.درباریان که این موضوع را باور نکرده بودند، هر کدام به سلیقه خود چیزی بیان کردند.اما امیر که مردی روشن ضمیر بود و باطنی پاک و خالی از غرض داشت فرمود:اولین شب جمعه شخصا به خانه پیرزن می روم تا از موضوع آگاه شوم.چون شب جمعه فرا رسید شاه به خانه پیرزن آمده و دور از خدم و حشم آنجا خوابید و پیرزن را فرمود هر وقت چراغ روشن گردید مرا بیدار کن .چون ثلث آخر شب شد پیرزن بر حسب معمول روشنایی پرنوری قوی تر از دیگر شب های جمعه مشاهده کرد و از شدت شعفی که به وی دست داده بود بر بالین امیر عضدالدوله آمده و بی اختیار سه مرتبه فریاد زد: ) شاه! چراغ(امیر بیدار شد و ناگهانی از خواب پریده و چشمش را متوجه سمتی نمود که پیرزن چراغ را به او نشان می داد و چون علنا و آشکارا چشمش نور چراغ را دید در شگفتی عجیب بماند و چون رو به سمت چراغ بر بالای تل برآمد اثری از چراغ ندید و چون به پایین آمد باز نور چراغ با روشنایی زیاد خود نمایی می کرد،خلاصه اینکه امیر شخصی را جهت کاوش در آن منطقه مامور می کند و..... مقبره فرزند ارشد موسی بن جعفر(ع) حضرت شاهچراغ پیدا می گردد و به دستور امیر بر بالای آن جایگاهی ساخته می شود که تا امروز زیارتگاه عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت می باشد.
ادامه مطلبدر شمال شهر شیراز در مسیر اصفهان به شیراز در میانه کوههای بابا کوهی و چهل مقام، تنگ راهی وجود دارد که آن را تنگه الله اکبر میخواندند.در کناره راه اصلی،بنای تاریخی به چشم میخورد که مشهور به دروازه قرآن است.وجه تسمیه این بنا دروازه قرآن به خاطر قرآنی است که در درون اتاقکی بر بالای این بنا جای داده شده است.درباره بنای اصلی دروازه قرآن شیراز گفتهاند: در زمان حکومت شیعی آل بویه، هنگامی که عضدالدّوله دیلمی در فارس حکومت میکرد.در حدود سال 328 (هـ.ق) به دستور او بنای دروازه شیراز نهاده شد تا قرآنی را بر بالای دروازه گذاشته تا مردم، هنگام ورود و خروج از زیر قرآن رد شوند و مسافران به برکت عبور از زیر آن به سلامت،مسافرت خود را به پایان برند.این دروازه، شامل یک طاق مرتفع از نوع طاق کجاوهای در وسط طاق با ارتفاع کم در طرفین بوده است.به مرور زمان طاق شکسته و تخریب شد تا اینکه در زمان حکومت کریم خان زند( 1172 ـ 1193هـ .ق) مجدداً این دروازه را بازسازی نموده و در قسمت فوقانی اتاقکی ساختند و دو جلد قرآن نفیس به خط ثلث در آن جای دادند.در زمان قاجاریه که چند زلزله شیراز را تکان داد، این دروازه آسیبهایی دید، امّا به وسیله محمد زکی خان نوری مورد بازسازی و مرمّت قرار گرفت.این بنا تا سال 1315 شمسی بر پا بود تا اینکه در طرح توسعه راه شمالی شیراز این بنا را که بر سر راه بود، تخریب و قرآنهای آن را به موزه پاریس منتقل کردنداز دروازه توصیف شده، تصویرهایی در دست است که در بالای آن اتاقی با پنجره مشبّک وجود دارد. در سال 1327 شمسی یکی از بازرگانان مشهور شیراز به نام حاج حسین ایگار معروف به اعتماد التجار، دروازه جدید را با فاصله کمی از دروازه کهن ساخته است.دروازه جدید در اندازه بزرگتر، شامل دهانه قوس تیزه دار و دو ورودی کوچک بر روی جرزهای دو طرف و اطاق مستطیل شکلی بر فراز آن برای گذاشتن قرآن برپا شد.در این بنا، آیاتی از قرآن را به خط ثلث و نسخ دور تا دور در دروازه قرآن نقش کردهاند؛در پیشانی شمالی این طاق آیه :«انّ هذا القران یهدی للتی هی اقوم» .(سوره اسراء، آیه9)و بر پیشانی جنوبی و سمت شهر شیراز آیه :«قل لئن اجتمعت الانس و الجنّ علی…».(سوره اسراء، آیه 88) و در گوشه غربی طاق آیه :«انّا نحن نزّلنا الذّکر» و ادامه آیه در گوشه شرقی: «و انّا له لحافظون» (سوره حجر، آیه 9) نوشته شده است.
ادامه مطلبآرامگاه سعدی که به سعدیه نیز شهرت دارد در تنگ سعدی واقع در شمال شرقی شهر شیراز قرار دارد و بعد از حافظیه دومین پایگاه فرهنگی و محل گردهمایی ادب دوستان در این شهر به شمار می رود. آرامگاه شیخ اجل در دامنه کوهی به نام فهندژ (پهندژ) و در قریه ای به همین نام واقع شده است. هم اکنون این قریه با اتصال به شهر به شهرک سعدی معروف است.مکانی که اکنون آرامگاه سعدی است، در ابتدا خانقاه شیخ بوده که وی اواخر عمرش را در آنجا می گذرانده و سپس در همان جا دفن شده است.اولین مقبره در قرن هفتم توسط خواجه شمس الدین محمد صاحب دیوانی وزیر معروف آباقاخان، بر فراز قبر سعدی ساخته شد. در سال ۹۹۸ به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس، خانقاه شیخ ویران گردید و اثری از آن باقی نماند. تا این که در سال ۱۱۸۷ هجری قمری به دستور کریمخان زند، عمارتی ملوکانه از گچ و آجر بر فراز مزار شیخ بنا شد که شامل ۲ طبقه بود. طبقه پایین دارای راهرویی بود که پلکان طبقه دوم از آنجا شروع میشد. در دو طرف راهرو دو اتاق کرسی دار ساخته شده بود. در اتاقی که سمت شرق راهرو بود، مزار سعدی قرار داشت و معجری چوبی آن را احاطه کره بود. قسمت غربی راهرو نیز موازی قسمت شرقی، شامل دو اتاق میشد، که بعدها شوریده (فصیح الملک) شاعر نابینای شیرازی در اتاق غربی این قسمت دفن شد. طبقه بالای ساختمان نیز مانند طبقه زیرین بود، با این تفاوت که بر روی اتاق شرقی که قبر سعدی در آنجا بود، به احترام شیخ اتاقی ساخته نشده بود و سقف آن به اندازه دو طبقه ارتفاع داشت. بنایی که در زمان کریمخان ساخته شده بود تا سال ۱۳۲۷ هجری شمسی برپا بود. در سال ۱۳۲۹ توسط علی اصغر حکمت و انجمن آثار ملی ایران، بنای کنونی به جای ساختمان قدیمی ساخته شد و مراسم افتتاح رسمی آن در اردیبهشت ماه ۱۳۳۱ برگزار گردید که این بنا با اقتباس از کاخ چهل ستون و تلفیقی از معماری قدیم و جدید ایرانی توسط محسن فروغی ساخته شد.در داخل آرامگاه هفت کتیبه از گلستان و بوستان به خط استاد بوذری نوشته شده است. در زیرزمین این مکان حوضخانه ای با آب زلال و ماهی های زیبا وجود دارد که استراحتگاه مسافران و گردشگران نیز محسوب می شود. محوطه باغ به سبک ایرانی گلکاری، درختکاری و باغچه بندی شده است. در وسط حیاط دو حوض مستطیل شکل، با جهت شمالی – جنوبی در دو طرف محوطه آرامگاه قرار دارد و حوض دیگری در جهت شرقی – غربی در مقابل ایوان اصلی بنا واقع شده است.در پشت باغ دلگشا و نرسیده به آرامگاه سعدی در خیابان اصلی آبشار مصنوعی بسیار زیبایی وجود دارد که مسافران و گردشگران قبل از ورود به آرامگاه سعدی ساعتی را در کنار آن به تفریح و استراحت و کوه نوردی می پردازند که دیدن آن خالی از لطف نیست.ایناثر در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۵۴ به شماره ۱۰۱۰ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
ادامه مطلبیونانیان به آن پرسپولیس میگفتند و در ایران قدیم نیز به آن پارسه و چهل منار گفته میشده است. پارسَه یا تخت جمشید یکی از شهرهای باستانی ایران است که سالیان سال پایتخت هخامنشیان بوده است. اسکندر مقدونی سردار یونانی به ایران حمله کرد و این مکان را به آتش کشید.اما ویرانههای این مکان هنوز هم پابرجاست. این مکان هماکنون یکی از آثار جهانی ثبت شدهٔ ایران دریونسکواست.تخت جمشید ،مجموعهای از کاخهای بسیار باشکوهی است که ساخت آنها در سال 512 قبل از میلاد آغاز شد و اتمام آن 150 سال به طول انجامید.تخت جمشید در محوطه وسیعی واقع شده که از یک طرف به کوه رحمت و از طرف دیگر به مرودشت محدود است. این کاخهای عظیم سلطنتی در کنار شهر پارسه که یونانیان آن را پرسپولیس خواندهاند ساخته شده است.ساختمان تخت جمشید در زمان داریوش اول در حدود 518 قبل از میلاد ، آغاز شد. نخست صفه یاتختگاه بلندی را آماده کردند و روی آن تالار آپادانا و پلههای اصلی و کاخ تچرا را ساختند.پس از داریوش، پسرش خشایارشا تالار دیگری را به نام تالار هدیش را بنا نمود و طرح بنای تالار صد ستون را ریخت. اردشیر اول تالار صد ستون را تمام کرد. اردشیر سوم ساختمان دیگری را آغاز کرد که ناتمام ماند. این ساختمانها روی پایههایی ساخته شــده که قسمتـی از آنها صخرههای عظیم و یکپارچه بوده و یا آنها را در کوه تراشیده اند.معماری هخامنشی، هنری است از نوع تلفیق و ابداع که از سبک معماریهای بابل و آشور و مصر و شهرهای یونانی آسیای صغیر و قوم اورارتو اقتباس شده و با هنر نمایی و ابتکار روح ایرانی نوع مستقلی را از معماری پدید آورده است . هخامنشیان با ساختن این ابنیة عظیم میخواستند عظمت شاهنشاهی بزرگ خود را به جهانیان نشان دهند.در اواخر سال 1312 شمسی براثر خاکبرداری در گوشة شمال غربی صفه تخت جمشید قریب چهل هزار لوحه گلی به شکل و قطع مهرهای نماز بدست آمد. روی این الواح کلماتی به خط عیلامی نوشته شده بود. پس از خواندن معلوم شد که این الواح عیلامی اسناد خرج ساختمان قصرهای تخت جمشید می باشد. از میان الواح بعضی به زبان پارسی و خط عیلامی است. از کشف این الواح، نظریاتی که اظهار میداشتند قصرهای تخت جمشید مانند اهرام مصر با ظلم و جور و بیگار گرفتن رعایا ساخته شده باطل شد.زیرا این اسناد عیلامی حکایت از آن دارد که به تمام کارگران این قصرهای زیبا، اعم از عمله و بنا و نجار و سنگتراش و معمار و مهندس مزد میدادند و هر کدام از این الواح سند هزینه یک یا چند نفر است.کارگرانی که در بنای تخت جمشید دست اندرکار بودند، از ملتهای مختلف چون ایرانی و بابلی و مصری و یونانی و عیلامی و آشوری تشکیل می شدند که همة آنان رعیت دولت شاهنشاهی ایران بشمار میرفتند.بر اساس خشت نوشتههای کشف شده در تخت جمشید در ساخت این بنای با شکوه معماران، هنرمندان، استادکاران، کارگران، زنان و مردان بیشماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمه کارگری نیز استفاده میکردند. ساخت این مجموعه بزرگ و زیبا بنا به روایتی ۱۲۰ سال به طول انجامید.اسکندر مقدونی در یورش خود به ایران در سال 331 قبل از میلاد، تخت جمشید را به آتش کشید. تاریخنگاران در مورد علت این آتش سوزی اتفاق رای ندارند. عده ای آنرا ناشی از یک حادثه غیر عمدی میدانند ولی برخی کینه توزی و انتقام گیری اسکندر را تلافی ویرانی شهر آتن بدست خشایار شاه علت واقعی این آتش سوزی مهیب میدانند.وسعت کامل کاخهای تخت جمشید ۱۲۵ هزار متر مربع است که روی سکوئی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهٔ مردوشت است، بنا شدهاند و از بخشهای مهم زیر تشکیل یافته است:کاخهای رسمی و تشریفاتی تخت جمشید(کاخ دروازه ملل)سرای نشیمن و کاخهای کوچک اختصاصیخزانهٔشاهیدژ و باروی حفاظتیپلکانهای ورودی سکو و دروازهٔخشایارشاورود سکو، دو پلکان است که روبروی یکدیگر و در بخش شمال غربی مجموعه قرار دارندکه همچون دستانی است که آرنج خویش را خم کرده و بر آن است تا مشتاقان خود را از زمین بلند کرده و در سینه خود جای دهد.این پلکانها از هر طرف ۱۱۱ پلهٔ پهن و کوتاه(به ارتفاع۱۰ سانتیمتر) دارند. بر خلاف عقیده بسیاری از مورخین که مدعی بودند ارتفاع کم پلهها به خاطر این بوده که اسبها نیز بتوانند از پلهها بالا بروند، پلهها را کوتاهتر از معمول ساختهاند تا راحتی و ابهت میهمانان هنگام بالا رفتن حفظ شود.بالای پلکانها، بنای ورودی تخت جمشید، «[دروازه بزرگ]» یا «[دروازه خشایارشا|دروازهٔ خشایارشا]» یا دروازه ملل، قرار گرفتهاست. ارتفاع این بنا ۱۰ متر است. این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشتهاست که امروزه بقایای دروازههای آن برجاست.بر دروازهٔ غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی با سر انسانی حجاری شده است. این دروازهها در قسمت فوقانی با شش کتیبهٔ میخی تزیین یافتهاند. این کتیبهها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان میکند که: «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفتهاست.»دو دروازه خروجی یکی رو به جنوب و دیگری رو به شرق قرار دارند و دروازه جنوبی رو به کاخ آپادانا، یا کاخ بزرگ بار، دارد.کاخ آپاداناکاخ آپادانا در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. پلکانهای شرقی این کاخ که از دو پلکان - یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب - تشکیل شدهاند، نقوش حجاریشدهای را در دیوار کنارهٔ خود دارند. پلکان رو به شمال نقشهایی از فرماندهان عالیرتبهٔ نظامی مادی و پارسی دارد در حالی که گلهای نیلوفر آبی را در دست دارند، حجاری شدهاست.در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان در حال ادای احترام دیده میشوند. در ردیف فوقانی همین دیواره، نقش افرادی در حالی که هدایایی به همراه دارند و به کاخ نزدیک میشوند، دیده میشود.بر دیوارهٔ پلکان رو به جنوب تصاویری از نمایندگان کشورهای مختلف به همراه هدایایی که در دست دارند دیده میشود. هر بخش از این حجاری اختصاص به یکی از ملل دارد.کاخ آپادانا از قدیمیترین کاخهای تخت جمشید است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ بنا شدهاست، برای برگزاری جشنهای نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده میشدهاست.این کاخ توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به «کاخ تچرا» یا «کاخ آینه» ارتباط مییابد. کاخ آپادانا از ۷۲ ستون تشکیل شدهاست که در حال حاضر ۱۴ ستون آن پابرجاست ته ستونهای ایوان کاخ گرد ولی ته ستونهای داخل کاخ مربع شکل میباشد.کاخ تچرکاخ تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی میباشد.این کاخ نیز به فرمان داریوش کبیر بنا شده و کاخ اختصاصی وی بودهاست. روی کتیبهای آمده: «من داریوش این تچر را ساختم.»این کاخ یک موزه خط به شمار میرود از پارسی باستان گرفته در این کاخ کتیبه وجود دارد تا خطوط پهلوی بالای ستونها از نمای جلوییهای مصری استفاده شدهاست. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایار شاه و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شدهاست.کاخ هدیشکاخ هدیش که کاخ خصوصی خشایارشا بودهاست در مرتفعترین قسمت صفهٔ تخت جمشید قرار دارد. این کاخ از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد.احتمال میرود آتش سوزی از این مکان شروع شده باشد به خاطر نفرتی که آتنیها از خشایارشا داشتند به خاطر به آتش کشیده شدن آتن به دست وی. رنگ زرد سنگها نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگها به خاطر حرارت است.اینجا مکان کوچکی بوده ۶*۶ ستون قرار داشتهاست. به خاطر ویرانی شدیدی که شده اطلاعات زیادی در مورد این کاخ در دسترس نیست خیلیها از اینجا به عنوان کاخ مرموز نام بردهاند.هدیش به معنای جای بلند میباشد و چون خشایار شاه نام زن دوم او هدیش بودهاست نام کاخ خود را هدیش میگذارد این کاخ در جنوبی ترین قسمت صفه قرار دارد و قسمتهای زیادی از کف از خود کوه میباشد.کاخ ملکهکاخ ملکه توسط خشایارشا ساخته شدهاست و به نسبت سایر بناها در ارتفاع پایینتری قرار گرفتهاست.بخشی از این کاخ در سال ۱۹۳۱ توسط شرقشناس مشهور، پرفسور ارنست امیل هرتزفلد، خاکبرداری و از نو تجدیدبنا شد و امروزه به عنوان موزه و ادارهٔ مرکزی تأسیسات تخت جمشید مورد استفاده قرار گرفتهاست.ساختمان خزانهٔشاهنشاهیاین ساختمان که شامل چندین تالار، اطاق و حیاط تشکیل شدهاست با دیوار عظیمی از بقیهٔ تخت جمشید جدا میشود.کاخ صدستونوسعت این کاخ در حدود ۴۶۰۰۰ مترمربع است و سقف آن بهوسیلهٔ صد ستون که هر کدام ۱۴ متر ارتفاع داشتهاند، بالا نگه داشته میشدهاست.کاخ شورابه این مکان کاخ شورا یا تالار مرکزی میگویند. احتمالاً شاه در اینجا با بزرگان به بحث و مشورت میپرداختهاست. با توجه به نقوش حجاری شده از یکی از دروازهها شاه وارد میشده و از دو دروازه دیگر خارج میشدهاست.به این دلیل به این جا کاخ شورا میگویند که در اینجا دوسر ستون انسان وجود داشته که جاهای دیگری نیست و سر انسان سمبل تفکر است.سرانجام تخت جمشیدمجموعه کاخهای تخت جمشید، در سال (۳۳۰ پیش از میلاد) به دست اسکندر مقدونی به آتش کشیده شد و تمام بناهای آن به صورت ویرانه درآمد.از بناهای بر جای مانده و نیمه ویرانه، بنای مدخل اصلی تخت جمشید است که به کاخ آپادانا معروف است و مشتمل بر یک تالار مرکزی با ۳۶ ستون و سه ایوان ۱۲ ستونی درقسمتهای شمالی، جنوبی و شرقی است که ایوانهای شمالی و شرقی آن بهوسیله پلکانهایی به حیاطهای مقابل متصل و مربوط میشوند.بلندی صفه در محل کاخ آپادانا ۱۶ متر و بلندی ستونهای آن ۱۸ متر است. اینمجموعه در فهرست آثار تاریخی ایران و نیز در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.هنرهای معماری تخت جمشیدیکی از هنرهای معماری در تخت جمشید این است که نسبت ارتفاع سر درها به عرض آنها و همین طور نسبت ارتفاع ستون ها به فاصله بین دو ستون نسبت طلایی است.نسبت طلایی نسبت مهمی در هندسه است که در طبیعت وجود دارد. این نشانگر هنر ابرانیان باستان در معماری است.تصویری از عظمت کاخهاازآنچه امروز از تخت جمشید بر جای مانده تنها می توان تصویر بسیار مبهمی از شکوه و عظمت کاخها در ذهن مجسم کرد. با این همه می توان به مدد یک نقشه تاریخی که جزئیات معماری ساختمان کاخها در آن آمده باشد و اندکی بهره از قوه تخیل، به اهمیت و بزرگی این کاخها پی برد.تخت جمشید دارای سیستم حرارتی و تهویه بوده ، که فضاهای داخل آن را در زمستان گرم ودر تابستان خنک و معتدل می کرده است . دشت سرسبز مرودشت ، سقفهای بسیار بلند و فضاهای وسیع ، درهای گشاده و پنجرههای متعد د هوای تخت جمشید را در تابستان معتدل وخنک می ساخته و در زمستان دیوارهای خشتی و لایه های گچ که یک عایق حرارتی تشکیل می داده ، پردههای ارغوانی بلند و ضخیم که مانع نفوذ سرما به درون فضاها وتالارها می شده ، پوشش سقف نیز چوبی بوده که این امر در گرم شدن محیط تاثیر به سزایی داشته است .تخت جمشید نیز دارای سیستم آب و فاضلاب بوده ، در تخت جمشید مجاری زیرزمینی آبرسانی و فاضلاب پیچ در پیچی کشف شده که به طول بیش از 2 کیلو متر می رسد.تخت جمشید نه یک شهر بوده و نه یک دژ و نه یک پرستشگاه ، تخت جمشید دو نقش جداگانه اما تا اندازه ای به هم پیوسته ایفا می کرده ، نخست اینکه چون در قلب امپراطوری قرار داشته گنج خانه ی مناسبی برای اندوختن ثروت روز افزون کشور بوده ، دوم اینکه جایگاه مناسب و با شکوهی برای برگذاری مراسم و جشنهایی بوده که در آن زمان برگزار می شده (جشنهای مهرگان و اعیاد نوروز) به نقل از مورخان در تخت جمشید بیش از 120000سکه ی طلا و نقره ، ظروف و مجسمههای بسیار ناب، اثاث گرانقیمت، نیمکتهای زرین، لباسها وفرشهای ارغوانی گرانبها و....نگهداری میشده که در نهایت با حمله اسکندر مقدونی همه این اشیاء یا به غارت رفت یا طعمه حریق شد.اسکندر وقتی که وارد تخت جمشید شد و این همه شکوه و ثروت دید دستور داد که هر چیز را که می توانند با خود ببرند و هر چیز را که نمی توانند نابود سازند.تخت جمشید نه شهر بود و نه دژ، جایگاه با شکوهی برای برگزاری مراسم بزرگی بود که شاه ایران سران کشور و نمایندگان 28 کشور متبوع را در بارعام به حضور می پذیرفت.طرح اصلی ساختمان تخت جمشید دردوران فرمانروایی داریوش بزرگ ریخته شد. از همان نخست تعداد و محل کاخ ها، عمارت ها و کاربردهای جداگانه هر یک معین ومشخص شد.برای برپایی این بنا از سه نوع مصالح ساختمانی عمده ( چوب، خشت های خام و پخته و سنگ های آهکی محلی ) استفاده شده است. چوب هایی که در محل تهیه می شد با ذوق و سلیقه طراحان و معماران سازگار نبود وناگزیر بودند چوب های در خور کاخ های تخت جمشید را از دور دست ها حمل کنند. برای مثال،تیرهای زیر از چوب درخت سدر بوده که در آن زمان فقط در لبنان می روییده است.خشت های گلی در ساختن دیوارها و روپوش سقف ها به کار می رفت که دوام چندانی نداشت. این خشت را باران می شست و با بر اثر زمین لرزه فرو می ریخت. سنگ های کوه رحمت برای سنگتراشان و معماران جمشید از هر جهت مناسب بود.این سنگ های آهکی بسیار سخت و محکم اند و رنگ های طبیعی گوناگون سفید، کهربایی، دودی و سیاه دارند که خوب تراشیده می شوند. به ویژه نوع سیاه آن که بر اثر صیقل به شکل مرمر در می آید. بسیاری از قطعه سنگ ها را گیرهای آهنی به نام دم چلچلهبه هم متصل کرده اند.در حد فاصل سنگ ها از ملات استفاده نشده است. دیوارها را با آجر لعابدار و کف اتاق ها را با گچکاری می پوشاندند. روی درها با قطعات زر وسیم آراسته شده بود. پرده های بزرگ رنگی بر زیبایی درون و برون کاخ ها می افزود. فرش های نفیس کف اتاق ها چشمان را خیره می کرد.عملا امکان نداشت که ساختمان تخت جمشید در دوران شاهی داریوش بزرگ به پایان برسد. کار ساخت این بنای عظیم در طول حکومت پسر او خشایار شا اول و نوه اش اردشیر اول ادامه یافت. بدین تربیت ساخت بنا نزدیک به 200 سال طول کشید.هخامنشیان در ساخت تخت جمشید از منابع گوناگونی الهام گرفتند. پارس ها دست کم با دو فرهنگ غنی، اوراتو در شمال و ایلام در جنوب ،آشنا بودند و از آنها برای ریختن شالوده محکم فکری در هنر معماری بهره گرفتند.هخامنشیان در لشکر کشی به مصر، بابل،لیدی و اروپا، با اندیشه های دیگری در زمینه معماری آشنا شدند و با به دست آوردن ثروت سرشار ، هنرمندان و سنگتراشان و معماران برجسته را در گسترش و زیبا سازی تخت جمشید به خدمت گرفتند.نکته ای که سخت غیر قابل باور می نماید این واقعیت است که این مجموعه عظیم و ارزشمند هزاران سال زیر خاک مدفون بوده تا اینکه در اواخر دهه1310خورشیدی کشف شد.چیزی که در نگاه اول در تخت جمشید نظر بیننده را به خود جلب می کند، کتیبه ها و سنگ نبشته های گذر خشایارشاه است که به زبان عیلامی و دیگر زبانهای باستانی تحریر شده است. از این گذر به مجموعه کاخهای آپادانا می رسیم، جائی که در آن پادشاهان بار میدادند و مراسم و جشنهای دولتی در آن برگذار می شد.مقادیر عمده ای طلا و جواهرات در این کاخها وجود داشته که بدیهی است در جریان تهاجم اسکندر به غارت رفته باشد.تعداد محدودی از این جواهرات در موزه ملی ایران نگهداری می شود. بزرگترین کاخ در مجموعه تخت جمشید کاخ مشهور به "صد ستون" است که احتمالا یکی از بزرگترین آثار معماری دوره هخامنشیان بوده و داریوش اول از آن به عنوان سالن بارعام خود استفاده می کرده است.
ادامه مطلبنقش رستمنام مجموعهای باستانی درروستای زنگیآبادواقع در شمال شهرستانمرودشتاستان فارسایراناست که در فاصلهٔ ۶ کیلومتری ازتخت جمشیدقرار دارد. این محوطهٔ باستانی یادمانهایی ازعیلامیان،هخامنشیانوساسانیانرا در خود جای دادهاست و از حدود سال ۱۲۰۰ پیش از میلاد تا ۶۲۵ میلادی همواره مورد توجه بودهاست زیرا آرامگاه چهار تن از پادشاهان هخامنشی، نقش برجستههای متعددی از وقایع مهم دوران ساسانیان، بنایکعبه زرتشتو نقشبرجسته ویرانشدهای از دوران عیلامیان در این مکان قرار دارند و در دورهٔ ساسانی، محوطهٔ نقش رستم از نظر دینی و ملی نیز اهمیت بسیار داشتهاست.در گذشته، نام این مکانسهگنبدانیادوگنبدانبودهاست که در بین مردم منطقه، به نامهایکوه حاجیآباد،کوه استخریاکوه نِفِشتنیز خوانده میشد و احتمالاً نام نقش رستم پس از آنکه ایرانیان بینرستم، پهلوانشاهنامهو سنگنگارههای شاهان ساسانی ارتباط برقرار کردند به این مکان داده شد.قدیمیترین نقش موجود در نقش رستم مربوط به دورهٔ عیلام است که نقش دو ایزد و ایزدبانو و شاه و ملکه را به تصویر کشیده بود ولی بعدها در دورهٔ ساسانی،بهرام دومبخشهایی از آن را پاک کرد و نقش خود و درباریانش را به جای آن تراشید.کعبه زرتشت بنای سنگی و بُرجمانند موجود در این محوطهاست که به احتمال زیاد در دورهٔ هخامنشی ساخته شده بود و کاربرد آن تاکنون مشخص نشدهاست؛ بر سه گوشهٔ این بنا دو کتیبه ازشاپور اولوکرتیرنوشته شدهاست که از نظر تاریخی ارزش زیادی دارند. چهار آرامگاه دخمهای در سینهٔکوه رحمتکنده شدهاند که متعلق بهداریوش بزرگ،خشایارشا،اردشیر یکم و داریوش دومهستند که همهٔ آنها از ویژگیهای یکسانی برخوردارند.از میان پادشاهان ساسانیاردشیر بابکاننخستین کسی است که در این محوطه، سنگنگارهای تراشید. وی در حال دریافت حلقه قدرت از دستاهورامزدبه نقش کشیده شدهاست. پس از وی نیز شاهان ساسانی صحنههای تاجگذاریشان یا شرح نبردها و افتخاراتشان را بر سینهٔ کوه نقش کردند. اینکه اردشیر و پسرششاپور دومنقشبرجستههایی را در کنار نقشبرجستههای همتایان هخامنشی خود در نقش رستم تراشیدند، احتمالاً نشان از راهکردی فرهنگی و سیاسی در تقلید از گذشته داشتهاست.نقش رستم در شمالمرودشت و در فاصلهٔ ۶ کیلومتری ازتخت جمشیدبر دنبالهٔ کوهی که مردم محلی آن راحسینکوهمیخوانند، واقع شدهاست. وقتی بر سکویتخت جمشیدقرار بگیریم، حسینکوه را بهخوبی میبینیم که بهصورت سه صخرهٔ بزرگ سر بر هوا کشیدهاست، به همین دلیل در گذشته به آنسهگنبدانمیگفتهاند.حسینکوه و محوطهٔ نقش رستم در بین مردم محلی بهکوه حاجیآباد،کوه استخریاکوه نِفِشتمعروف است ولیکتزیاساز آن با نامکوه دوگنبدانیاد میکند و میگوید:کالبد پادشاهان ایران را به پارس برده، در کوهدوگنبدانبه درون آرامگاه میگذاشتند. داریوش فرمان داد تا در کوه دوگنبدان آرامگاهی درآوردند. این کار چنانکه خواست وی بود، انجام شد.»دیودور سیسیلی(کتاب ۱۷، بند ۷۱) نیز آرامگاههای نقش رستم را اینگونه یاد کردهاست که راهی برای ورود به آرامگاهها نبوده و تابوت را با اسبابی به درون مقبره وارد میکردند. احتمالاً سنگنگارههای شاهانساسانی، که یادآور و تداعیکنندهٔ جنگها و پیروزیهایرستم، پهلوان بزرگشاهنامهبود، باعث شد تا ایرانیان این سنگتراشیها را که چیرگی پهلوانان بر دشمنان را نشان میداد، نقش رستم بنامند.اردمان و اشمیت بر این باورند که اهمیت نقش رستم به آن حد بودهاست که تصاویر سازههای برجشکل بر روی نخستین سری سکههای ضرب شده در تاریخ ایران (۳۰۰ تا ۱۵۰ پیش از میلاد مسیح) اشاره مستقیم به آن مکان داشتهاند.سازههای پاسارگاد و نقش رستم از دیدگاه معماری نیز اهمیت دارند و بعدها خود الگویی برای ساخت سازههایی چون نیایشگاه نورآباد شدند. دیوید استروناخبر این باور است که سازههای هخامنشی در پاسارگاد و نقش رستم میتوانستهاند تأثیر پذیرفته از هنر اورارتویی در نیایشگاههای برج شکلاورارتوباشند.اما خانمهاید ماری کخمعتقد است که شکل آرامگاههای هخامنشی در نقش رستم، کاملاً ابتکاری و حاصل نوآوریداریوش بزرگبودهاست. نشانهای از آنکهاردشیر بابکاناطلاعات دقیق یا آگاهی روشنی دربارهٔ هخامنشیان میداشت در دسترس نیست. اما این حقیقت که او و پسرش شاپور دوم نقشبرجستههایی را در کنار نقشبرجستههای همتایان هخامنشی خود در نقش رستم تراشیدند، نشان از راهکردی فرهنگی و سیاسی در تقلید از گذشته داشتهاست. کعبهٔ زرتشت نام بنای سنگی چهارگوش و پلهداریست که فاصلهٔ آن تا کوه، ۴۶ متر است و دقیقاً روبهروی آرامگاه داریوش دوم قرار دارد. جنس مصالح این بنا از سنگ آهک سفید و بلندی آن با احتساب پلههای سهگانه به ۱۴٫۱۲ متر میرسد و تنها یک در ورودی دارد که ۱٫۷۵ متر بلندی و ۸۷ سانتیمتر پهنا دارد و دری دو لنگهای و بسیار سنگین داشتهاست و جای پاشنههای پایینی و بالایی هر لنگه در سنگ کنده شده و بهخوبی معلوم است.این درگاه به وسیلهٔ پلکانی سی پلهای از جنس سنگ به درون اتاقک آن راه مییابد. این بنا در دورهٔ هخامنشی ساخته شده و از نام آن در آن دوران اطلاعی در دست نیست ولی در دورهٔ ساسانی به آنبُن خانکگفته میشدهو اصطلاح کعبهٔ زرتشت در دوران اخیر و از حدود قرن چهاردهم میلادی به این بنا اطلاق شدهاست. کاربرد بنای کعبهٔ زرتشت همواره مورد مناقشهٔ باستانشناسان و پژوهشگران بودهاست و دیدگاهها و تفسیرهای گوناگونی دربارهٔ کاربرد آن ذکر شدهاست اما چیزی که تفسیر آن را دشوارتر هم میکند، وجود بنای مشابهی درپاسارگاداست که هر احتمالی را باید با شرایط آن نیز سنجید و تفسیر مشابهی برای هردو در نظر گرفت.برخی از باستانشناسان این بنا را آرامگاه دانستهاندو بعضی دیگر مانندرومن گیرشمنواشمیت، گفتهاند که کعبهٔ زرتشت آتشگاهی بودهاست که آتش مقدس را در درون آن قرار میدادهاند و در مواقع انجام تشریفات مذهبی از آن استفاده میکردهاند.گروهی دیگر از جملههنری راولینسونووالتر هنینگمعتقدند که این بنا گنجخانه و محل نگهداری اسناد دینی واوستابودهاست.گروه اندکی هم این بنا را پرستشگاهآناهیتامیدانند و معتقدند که مجسمهٔ این ایزدبانو در کعبهٔ زرتشت نگهداری میشدهاست. شاپور شهبازی معتقد است کعبهٔ زرتشت یک آرامگاه هخامشی بودهاست که در دورهٔ ساسانی از آن بهعنوان مکانی همانند گنجخانهٔ اسناد دینی استفاده کردهاند. بر بدنهٔ شمالی، جنوبی و خاوری این برج، سه کتیبه به سه زبانپهلوی ساسانی،پهلوی اشکانیویونانیدر دورهٔ ساسانیان نوشته شدهاستکه یکی بهشاپور اولساسانی و دیگری به موبدکرتیرتعلق دارند و چنانکهوالتر هنینگگفتهاست، «این کتیبهها مهمترین سند تاریخی از دورهٔ ساسانی میباشند.ساختمان کعبهٔ زرتشت از نظر تناسب اندازهها، خطوط و زیبایی خارجی، بنای زیبایی است که از نظر اصول معماری نمیتواند مورد ایراد قرار گیرد. آرامگاههای هخامنشی:آرامگاه داریوش بزرگآرامگاه خشایارشاآرامگاه اردشیر یکمآرامگاه داریوش دوم
ادامه مطلبمجموعه میراث جهانی پاسارگادمجموعهای از سازههای باستانی برجایمانده از دورانهخامنشیاست که درشهرستان پاسارگاددراستان فارسجای گرفتهاست.این مجموعه دربرگیرنده ساختمانهایی چونآرامگاه کوروش بزرگ،مسجد پاسارگاد،باغ پادشاهی پاسارگاد،کاخ دروازه، پل،کاخ بارعام،کاخ اختصاصی، دوکوشک، آبنماهای باغ شاهی،آرامگاه کمبوجیه، ساختارهای دفاعیتل تخت،کاروانسرای مظفری،محوطهٔ مقدسوتنگه بلاغیاست.این مجموعه، پنجمین مجموعه ثبتشده در فهرست آثار میراث جهانی در ایران است که در نشستیونسکوکه در تیرماه سال ۱۳۸۳ درچینبرگزار شد به دلیل دارا بودن شاخصهای فراوان با صد در صد آرا درفهرست میراث جهانیبه ثبت رسید. در سال ۵۲۹ پیش از میلادکوروشبه قبایلسکاهادرآسیای مرکزی(شمال شرق ایران) حمله کرد و در جنگ باماساگتهاکشته شد. وی را در پاسارگاد دفن کردند. پاسارگاد در دشتی بلند به بلندای ۱۹۰۰ متر از سطح دریا، در حصار کوهستان جای گرفتهاست. در سده هفتم قمری اتابکی ازسلغریانپارس درنزدیک آرامگاه کورش بزرگ مسجدی ساخت که در آن از سنگ کاخها استفاده شدهبود. به مناسبتجشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایراندر سال ۱۹۷۱ این سنگها دوباره به جاهای اصلی خود بازگردانده شدند. کاخ محل سکونت بی تردید نشان از تأثیر و نقش معماری یونانی دارد. گویا هنگامی که کورش در سال ۵۴۵ پیش از میلادسارد(پایتخت لیدی، شهری در غرب ترکیهٔ امروزی) را به تصرف درآورد به شدت تحت تأثیر بناهای مرمرین شاهانلیدیقرار گرفتهاست. چه بسا او همان زمان شماری از استادان اهل لیدی را در پاسارگاد به کار گماشتهاست. در کاخ تناسب جذاب سنگهای مرمر تیره و روشن، مخصوصاً در پایهها، جلب نظر میکند. این سنگها از پیرامونسیوندآورده شدهاست.دشت پاسارگاددر قسمت شمالی استان فارس و میان رشته کوههای زاگرس در فاصله١٣٠ کیلومتری شمال شیراز واقع شدهاست. میانگین ارتفاع دشت از سطح دریا ۱۸۵۰ متر است که وسعتی حدود ۱۹۰ کیلومتر مربع را در بر میگیرد. اقلیم آن کوهستانی با تابستانهای معتدل و زمستانهای نسبتاً سرد است. قدمت منطقه پاسارگاد بر اساس پژوهشهای باستانشناسی به دورهمیانی پارینه سنگیمیرسد. اما شاخصترین دوره فرهنگی دشت پاسارگاد، دوره هخامنشی است. بر اساس مدارک و شواهد موجود نام پاسارگاد برای نخستین بار در دوره هخامنشی مطرح میشود که از لحاظ مکانی به دشتی اطلاق میشود که کوروش بزرگ به عنوان مرکز فرماندهی خود برگزید و در آن اقدام به ساخت بناها و کاخهایی نمود. مجموعه تاریخی- فرهنگی پاسارگاد شامل آرامگاه کوروش بزرگ، کاخهای دروازه، بارعام، اختصاصی و بنای برج سنگی(آتشکده)،( دژ (تل تخت)،باغ شاهی، پل ومحوطه مقدساست. در دوره اسلامی به علت عظمت سنگهای بکار رفته در این مجموعههای این مکان، بناهایش را به سلیمان نبی نسبت دادهاند و خود پاسارگاد هم به نام مشهد امالنبی یا مشهد مادر سلیمان معروف گشت. این مجموعه ارزشمند در ۱۶ تیرماه ۱۳۸۳ به عنوان پنجمین اثر ایران در فهرست آثار جهانی (یونسکو) به ثبت رسید. یکی دیگر از بناهای شکوهمند مجموعه پاسارگاد کاخ اختصاصی است که در ۱۳۰۰ متری شمال شرق آرامگاهکوروشواقع شدهاست. وسعت این کاخ ۳۱۹۲ متر مربع است که از یک تالار مرکزی و دو ایوان شرقی و غربی تشکیل شدهاست. در گوشههای شمالی و جنوبی ایوان غربی کاخ دو اتاق وجود داشته که آثار کمی از آنها باقیماندهاست. با توجه به پلان و ساختارمعماری بنا، کاربری این کاخ به عنوان اقامتگاه و منزل مسکونی کوروش بزرگ بودهاست. این کاخ دارای دو درگاه اصلی است که در ایوانهای شرقی و غربی باز میشده و همچنین دو درگاه فرعی که در قسمت جنوب و شمال تالار تعبیه شدهاند. نقوش برجسته درگاهها تصویری از شاه را به همراه چتر دار یا مستخدم نشان میدهد که پیکر شاه بزرگتر نشان داده شدهاست. لباس شاه از نوع ردای بلند چیندار هخامنشی است که دارای دکمههای طلایی بودهاست. در گذشتههای دور این دکمهها از جای خود بیرون آورده شدهاند. نزدیک درگاه شرقی و بر دیواره ایوان رو به پردیس سکویی سنگی وجود دارد که احتمالاً جایگاه شاه در هنگام تماشا و استفاده از باغ روبروی ایوان بودهاست. سنگهای به کار رفته در ساخت این کاخ از سه گونه سنگ سفید مرمرنما، سنگ آهکی سیاه و سنگ ماسهای کبود رنگ است. عناصر معماری و تزیینی بنا ساده ولی چشمگیر و آرام است. از ترکیب سنگهای سفید و سیاه در قسمت پایه ستونها و کف ایوانها یک نوآوری و سبک ویژه معماری به وجود آمدهاست. شالی ستونها دارای تزیینات قاشقی است که به صورت افقی روی آنها اجرا شدهاست. قسمتهایی از سنگفرش کف کاخ در همان دوره هخامنشی مرمت شده که به صورت وصلههایی در اندازههای گوناگون به چشم میخورد. گوشه جنوبی کاخ جرزیسنگی وجود دارد که دیوارهای آجری و خشتی بنا درون حفره آن چفت میشده و موجب استحکام بیشتر بنا میشدهاست. بر بلندای جرز و قسمت رو به شمال آن سنگ نبشتهای بهخط میخیو با سه زبان فارسی باستان، ایلامی و بابلی وجود دارد که در اینجا شاه خود را معرفی میکند: «ادم کوروش خشایثی یه هخامنشی یه»«من کوروش شاه هخامنشی ام»
ادامه مطلبتاریخ ساخت و بنیانگذار اولیه باغ ارمشیراز، بهدرستی مشخص نیست؛ ولی توصیفهایی از آن در سفرنامههای متعلق به قرن دهم و یازدهم هجری آمدهاست. این باغ در روزگارسلجوقیانوآل اینجوپابرجا بودهاست. در زمانزندیههمکریمخان زنددر سازندگی و بهسازی این باغ کوشید. در زمانقاجاریهاین باغ به مدت ۷۵ سال مقر سران ایل قشقایی بود. در این زمان عمارتی در این باغ ساخته شد. اما در زمان سلطنتناصر الدین شاهقاجار عمارتی دیگر توسط حسین علی خان نصیر الملک پی ریزی شد که با مرگ وی خواهر زاده او ابولقاسم خان نصیر الملک امور باغ ارم را به دست گرفت و عمارت نیمه کاره را تکمیل کرد. این باغ از املاک خاندان قوامی شیراز بود. این عمارت تاکنون پابرجاست. این باغ تنوع گیاهی بسیار بالایی دارد و گیاهان بسیاری از اقصا نقاط جهان در این باغ کاشته شده است؛ به شکلی که باغ در قالب یک نمایشگاه از انواع گلها و گیاهان درآمدهاست. در حال حاضر این باغ در اختیاردانشگاه شیرازاست؛ باغ گیاهشناسی آن در اختیار دانشکده کشاورزی و ساختمان باغ در اختیار دانشکده حقوق قرار دارد. در تاریخ ۶ تیرماه ۱۳۹۰ در سیوپنجمین اجلاس کمیتهٔ میراث جهانی یونسکو باغ ارم شیراز به همراه هشت باغ دیگر ایرانی در فهرست میراث جهانی ثبت گردید.عمارت وسط، هسته مرکزی این باغ محسوب میشود. این ساختمان در زمان قاجاریه و باتقلید از سبک معماری زندیه ساخته شدهاست. این عمارت از نظر معماری، نقاشی، کاشی کاری و گچ بری از شاهکارهای معماری زمان قاجار است. این عمارت، از سه طبقه، با تزئینات فراوان تشکیل شدهاست. اتاقهای طبقه زیرین که تقریباً زیرزمین هستند، محلی است برای استراحت در روزهای گرم تابستان. تزئینات این اتاقها، کاشیکاریهای رنگین است. دو طبقه بالایی دارای ستونهایی است که ازتخت جمشیدالهام گرفته شدهاند.در پیشانی بنا، دو نیمدایره در دو طرف، و یک تابلو بزرگ در وسط قرار گرفته که از ۳ هلال روی هم تشکیل شدهاست. این تابلو، تصاویری ازشاهنامهٔ فردوسیو نبرد شاهانقاجاررا نشان میدهد.این بنا بیش از هفتاد سال به خوانین قشقایی تعلق داشته که در دوران پهلوی مصادره شدهاست.
ادامه مطلباین باغ همچون سه باغ مشهور دیگر یعنیباغ ارم،باغ دلگشاوباغ تختدر دورهآل مظفروآل اینجو(قرن هشتمهجری قمری) یعنی قبل از یورشتیمور گورکانیبه شیراز در نهایت آبادانی بودهاست.ابن عربشاهمورخ دوره تیموری در کتابعجایب المقدورآنرا زینت الدنیا نامیدهاست. باغ جهان نما در هنگام اقامتتیمور گورکانیدر شیراز، همچون سایر باغهای نامدار آن دوره مورد توجه وی واقع شده بطوریکه همانند آنرا در اطرافسمرقندکه موطن او بوده احداث و آنرا جهان نما نامیدهاست.این باغ در دورهصفویهنیز آباد و قابل اهمیت بودهاست.شارونوتاورنیهجهانگردان فرانسوی که در دوره صفویه شیراز را دیدهاند، خیابان زیبایی توصیف کردهاند که ازتنگ الله اکبرتا بقعهمیر علی بن حمزهکه محل خیابان حافظ کنونی است ادامه داشته و در دو طرف آن باغهای زیبا و آبادی وجود داشتهاست.این باغ کهنترین باغ شیراز است که از آب و رودخانهٔ پُرآوزاهٔ رکنی مشروب میشده و در منطقهٔ ویژه ای از شیراز (خیابان حافظ) و در میان آرامگاه حافظ، هفت تنان، دروازه قرآن، خواجوی کرمانی، بابا کوهی، باغ ملی، گهواره دید، کتابخانه ملی اسناد و... جای دارد.کریم خان زنددر سال ۱۱۸۵ هجری قمری این باغ را که در زمینهای مقابل جعفرآباد و مصلی قرار داشته حصار کشید و عمارت کوشک را در وسط آن ساخت و در اطراف عمارت خیابان کشیهای زیبا و درختکاری مفصلی بعمل اورد. طرح و اسلوب این باغ را کریمخان نظیرباغ نظردر داخل دارای چهار خیابان و اطراف چهار حوض دو بزرگ و دو کوچک ساختهاست. در ضلع جنوبی بقایای آبنمایی به چشم میخورد که فواره آن هنوز پابرجاست. این آبنما از جلوی ضلع جنوبی آغاز میشود و به حوضی در جلوی بنایی که در دوره قاجاریه و در انتهای ضلع جنوبی احداث گردیده منتهی میشود که اخیراً مورد مرمت و بازسازی قرار گرفتهاست.شمال شرقی شهر شیراز، ضلع شرقی خیابان حافظ (دروازه قرآن)، بالاتر از میدان حافظیه
ادامه مطلبآرامگاه حافظ شاعر بزرگ ایرانی که به حافظیه نیز شهرت دارد پر بازدید ترین مکان شیراز است که همه ساله گردشگران داخلی و خارجی زیادی از آن بازدید می کنند.خواجه شمس الدین محمد شیرازی متخلص به حافظ و ملقب به لسان الغیب و ترجمان الاسرار (وفات ۷۹۲ هجری قمری) شاعر و غزل سرای بزرگ ایران در شیراز ولادت یافت، اما از تاریخ تولد وی اطلاع دقیقی در دست نیست و بین سال های ۷۲۰ و ۷۲۹ هجری قمری تخمین زده می شود.آرامگاهحافظدر شمال شهر شیراز، پایین تر از دروازه قرآن در یکی از قبرستان های معروف شیراز به نام «خاک مصلی» قرار دارد. مساحت حافظیه ۲ هکتار بوده و از ۲ صحن شمالی و جنوبی تشکیل یافته که این صحن ها توسط تالاری از یکدیگر جدا شده اند. این مجموعه ۴ درب ورودی – خروجی دارد که درب اصلی در سمت جنوب آن، دو درب در سمت غرب آن و یک درب در سمت شمال شرق آن قرار گرفته است.تالار حافظیه که از آثار دوره زندیان است، ۵۶ متر طول و ۸ متر عرض داشته و از ۲۰ ستون سنگی، هر کدام به ارتفاع ۵ متر تشکیل شده است. این تالار پیش تر شامل ۴ ستون و ۴ اتاق بوده که بعدها اتاق ها از محدوده آن حذف گردیده است. در سمت شرق و غرب تالار ۲ اتاق (یکی متعلق به سازمان میراث فرهنگی و دیگری مربوط به دفتر آرامگاه) وجود دارد. شیوه معماری این تالار مربوط به دورههای هخامنشیان و زندیان است.این مکان جدا از آرامگاه حافظ مکانی بسیار زیبا و دیدنی با درختان بلند و باغات و گل های رنگارنگ مکانی برای رفع خستگی و گردشگاهی دیدنی است.در حال حاضر مجموعه حافظیه به چهار محوطه تقسیم شده است که عبارتند از:۱- محوطه شمالی:در این محوطه آرامگاه حافظ و درخت های نارنج و دو حوض مستطیل بزرگ شرقی و غربی نیز در این قسمت وجود دارد که این حوض ها منبع آب حوض های بزرگ باغ ورودی است. حافظ شناسی (مساحت ۳۳۰ مترمربع)، کتابخانه (مساحت ۴۴۰ مترمربع) و فروشگاه محصولات فرهنگی نیز در این ناحیه قرار گرفته است.۲- سنگ مزار: سنگ مزار حافظ به ارتفاع یک متر از سطح زمین قرار گرفته و به وسیله پنج ردیف پلکان مدور احاطه شده است. بر فراز بارگاهش گنبدی مسی به شکل کلاه دراویش (ترک ترک) بر روی هشت ستون به ارتفاع ده متر، بنا شده است و از درون با کاشی های هفت رنگ معرق کاشی کاری شده است.۳- دیوارهای اطراف حیاط شمالی: بر دیوارهای این بخش از حافظیه غزل هایی از دیوان حافظ بر روی کاشی و سنگ مرمر نوشته شده است که غزلهایی با خط امیر الکتاب حاج میرزا عبد الحمید ملک الکلامی کردستانی نگاشته شده است.۴- کتابخانه حافظیه: در ناحیه شمالی مقبره کتابخانه ای با مساحت ۴۴۰ مترمربع حاوی ده هزار جلد کتاب وجود دارد که به عنوان مرکز حافظ شناسی مورد استفاده قرار میگیرد.تحولات معماری حافظیه۶۵ سال پس از درگذشت حافظ، در سال ۸۶۵ هجری قمری (برابر ۱۴۵۲ میلادی) شمس الدین محمد یغمایی وزیر میرزا ابوالقاسم بابر گورگانی (پس میرزا بایسنغر نواده شاهرخ بن تیمور) حاکم فارس، برای اولین بار ساختمانی گنبدی شکل را بر فراز مقبره حافظ بنا کرد و در جلوی این ساختمان حوض بزرگی ساخت که از آب رکن آباد پر می شد. این بنا یک بار در اوایل قرن یازدهم هجری و در زمان حکومت شاه عباس صفوی و دیگر بار ۳۵۰ سال پس از وفات حافظ به دستور نادرشاه افشار مرمت شد. در سال ۱۱۸۷ هجری قمری کریم خان زند بر مقبره حافظ، بارگاهی به سبک بناهای خود، شامل تالاری با چهار ستون سنگی یکپارچه و بلند و باغی بزرگ در جلوی آن ساخت و بر مزارش سنگ مرمری نهاد که امروز نیز باقی است.پس از کریم خان زند در سال ۱۲۳۵ هجری شمسی ابوالفتح میرزا مؤید الدوله حکمران فارس، آرامگاه حافظ را بار دیگر تعمیر و مرمت کرد و در سال ۱۲۵۷ هجری شمسی فرهاد میرزا معتمد الدوله فرمانروای فارس در گرداگرد مقبره حافظ، کوشکی چوبی ساخت. پس از آن در سال ۱۲۷۸ هجری شمسی اردشیر (زردشتی یزدی)، بار دیگر بارگاه حافظ را مرمت کرد و بر فراز آرامگاهش، کوشکی دیگر بنا کرد اما سید علی اکبر فال اسیری به دلیل زردشتی بودن اردشیر، بنای مرمت شده را ویران ساخت.این بنا تا سال ۱۲۸۰ هجری شمسی همچنان ویران باقی ماند و در این سال شاهزاده ملک منصور ملقب به شعاع السلطنه حاکم فارس، به یاری علی اکبر مزین الدوله (نقاش باشی)، کوشکی آهنین بر فراز آرامگاه حافظ ساخت و کتیبه ای بر آن قرار داد.در سال ۱۳۱۰ هجری شمسی دبیر اعظم بهرامی استاندار فارس بر دیوار جنوبی حافظیه سر در بزرگی از سنگ نصب نمود و در جهت آبادی نارنجستان آن تلاش کرد.در سال ۱۳۱۴ هجری شمسی سرهنگ علی ریاضی (رئیس فرهنگ فارس) با همیاری علی اصغر حکمت و نظارت علی سامی، با طراحی آندره گدار فرانسوی و با الهام گیری از عناصر معماری عهد کریم خان زند، به بازسازی بنای حافظیه اقدام نمودند.در سال ۱۳۱۵ به کوشش علی اصغر حکمت، بنای کنونی با بهرهگیری از عناصر معماری زندیه و یادمانهای حافظیه، توسط آندره گدار فرانسوی طراحی و با همکاری علی سامی به اجرا در آمد.در سال ۱۳۸۶ اولین مرمت جدی و بازسازی، تمیز کردن سطح مسی روی گنبد، مرمت بخشهای خراب ساختمان های اطراف و همچنین متصل کردن مقبره ها و باغ های اطراف به مجموعه انجام شد.
ادامه مطلبتاریخ ساخت و بنیانگذار اولیه باغ ارمشیراز، بهدرستی مشخص نیست؛ ولی توصیفهایی از آن در سفرنامههای متعلق به قرن دهم و یازدهم هجری آمدهاست. این باغ در روزگارسلجوقیانوآل اینجوپابرجا بودهاست. در زمانزندیههمکریمخان زنددر سازندگی و بهسازی این باغ کوشید. در زمانقاجاریهاین باغ به مدت ۷۵ سال مقر سران ایل قشقایی بود. در این زمان عمارتی در این باغ ساخته شد. اما در زمان سلطنتناصر الدین شاهقاجار عمارتی دیگر توسط حسین علی خان نصیر الملک پی ریزی شد که با مرگ وی خواهر زاده او ابولقاسم خان نصیر الملک امور باغ ارم را به دست گرفت و عمارت نیمه کاره را تکمیل کرد. این باغ از املاک خاندان قوامی شیراز بود. این عمارت تاکنون پابرجاست. این باغ تنوع گیاهی بسیار بالایی دارد و گیاهان بسیاری از اقصا نقاط جهان در این باغ کاشته شده است؛ به شکلی که باغ در قالب یک نمایشگاه از انواع گلها و گیاهان درآمدهاست. در حال حاضر این باغ در اختیاردانشگاه شیرازاست؛ باغ گیاهشناسی آن در اختیار دانشکده کشاورزی و ساختمان باغ در اختیار دانشکده حقوق قرار دارد. در تاریخ ۶ تیرماه ۱۳۹۰ در سیوپنجمین اجلاس کمیتهٔ میراث جهانی یونسکو باغ ارم شیراز به همراه هشت باغ دیگر ایرانی در فهرست میراث جهانی ثبت گردید.عمارت وسط، هسته مرکزی این باغ محسوب میشود. این ساختمان در زمان قاجاریه و باتقلید از سبک معماری زندیه ساخته شدهاست. این عمارت از نظر معماری، نقاشی، کاشی کاری و گچ بری از شاهکارهای معماری زمان قاجار است. این عمارت، از سه طبقه، با تزئینات فراوان تشکیل شدهاست. اتاقهای طبقه زیرین که تقریباً زیرزمین هستند، محلی است برای استراحت در روزهای گرم تابستان. تزئینات این اتاقها، کاشیکاریهای رنگین است. دو طبقه بالایی دارای ستونهایی است که ازتخت جمشیدالهام گرفته شدهاند.در پیشانی بنا، دو نیمدایره در دو طرف، و یک تابلو بزرگ در وسط قرار گرفته که از ۳ هلال روی هم تشکیل شدهاست. این تابلو، تصاویری ازشاهنامهٔ فردوسیو نبرد شاهانقاجاررا نشان میدهد.این بنا بیش از هفتاد سال به خوانین قشقایی تعلق داشته که در دوران پهلوی مصادره شدهاست.
ادامه مطلباین باغ همچون سه باغ مشهور دیگر یعنیباغ ارم،باغ دلگشاوباغ تختدر دورهآل مظفروآل اینجو(قرن هشتمهجری قمری) یعنی قبل از یورشتیمور گورکانیبه شیراز در نهایت آبادانی بودهاست.ابن عربشاهمورخ دوره تیموری در کتابعجایب المقدورآنرا زینت الدنیا نامیدهاست. باغ جهان نما در هنگام اقامتتیمور گورکانیدر شیراز، همچون سایر باغهای نامدار آن دوره مورد توجه وی واقع شده بطوریکه همانند آنرا در اطرافسمرقندکه موطن او بوده احداث و آنرا جهان نما نامیدهاست.این باغ در دورهصفویهنیز آباد و قابل اهمیت بودهاست.شارونوتاورنیهجهانگردان فرانسوی که در دوره صفویه شیراز را دیدهاند، خیابان زیبایی توصیف کردهاند که ازتنگ الله اکبرتا بقعهمیر علی بن حمزهکه محل خیابان حافظ کنونی است ادامه داشته و در دو طرف آن باغهای زیبا و آبادی وجود داشتهاست.این باغ کهنترین باغ شیراز است که از آب و رودخانهٔ پُرآوزاهٔ رکنی مشروب میشده و در منطقهٔ ویژه ای از شیراز (خیابان حافظ) و در میان آرامگاه حافظ، هفت تنان، دروازه قرآن، خواجوی کرمانی، بابا کوهی، باغ ملی، گهواره دید، کتابخانه ملی اسناد و... جای دارد.کریم خان زنددر سال ۱۱۸۵ هجری قمری این باغ را که در زمینهای مقابل جعفرآباد و مصلی قرار داشته حصار کشید و عمارت کوشک را در وسط آن ساخت و در اطراف عمارت خیابان کشیهای زیبا و درختکاری مفصلی بعمل اورد. طرح و اسلوب این باغ را کریمخان نظیرباغ نظردر داخل دارای چهار خیابان و اطراف چهار حوض دو بزرگ و دو کوچک ساختهاست. در ضلع جنوبی بقایای آبنمایی به چشم میخورد که فواره آن هنوز پابرجاست. این آبنما از جلوی ضلع جنوبی آغاز میشود و به حوضی در جلوی بنایی که در دوره قاجاریه و در انتهای ضلع جنوبی احداث گردیده منتهی میشود که اخیراً مورد مرمت و بازسازی قرار گرفتهاست.شمال شرقی شهر شیراز، ضلع شرقی خیابان حافظ (دروازه قرآن)، بالاتر از میدان حافظیه
ادامه مطلبمورّخان در خصوص شهادت و یا وفات و محل دفن احمد نیز اختلاف دارند.این اختلاف مبتنی بر آن است که وی به اسفراین رفته و در آن جا به شهادت رسیده و یا در شیراز وفات یافته و یا به شهادت رسیده است.برخی عقیده دارند وی در اسفراین به شهادت رسید و در همان جا دفن شد و زیارتگاه او همان جا است. بر این اساس قبر احمد در اسفراین و یا مکانهای دیگر بوده و آرامگاه شیراز مربوط به احمد بن موسی نیست.برخی دیگر باورد دارند که احمد در شیراز در جنگ با عامل مأمون شهید شد و یا این که در شیراز مخفی شد و بعد وفات نمود و در همان جا دفن گردید.امین بعد از گزارش آنانی که محل دفن احمد را اسفراین و یا مکان دیگر می داند، می نویسد: "... و هذا غریب مخالف للمشهور من ان مشهده شیراز...".حقیقت امر آن است که به طور قاطع نمیتوان گفت قبر وی در کجا است، ولی شواهد و قرائن دیدگاه آنانی را که قایل هستند شیراز محل دفن احمد می باشد، تأیید میکند و مشهور همین است.محسن امین بعد از بیان عقیده آنانی که محل دفن احمد بن موسی را در اسفراین و یا مکان دیگر می دانند، می نویسد: این عقیده بعید و مخالف با عقیده مشهور است که محل شهادت و قبر او شیراز می باشد.تاریخ وفات احمد دقیقاً معلوم نیست، ولی برخی تاریخ وفات را حدود 203 که همزمان با شهادت امام هشتم(ع) است ذکر نمودهاند.در مورد دلیل نامگذاری احمدبن موسی،به شاهچراغ گفته شده است که:تا زمان امیر عضدالدوله دیلمی کسی از مدفن حضرت احمد ابن موسی (ع) اطلاعی نداشت و آنچه روی قبر را پوشانده بود تل گلی بیش به نظر نمی رسید که در اطراف آن،خانه های متعدد ساخته و مسکن اهالی بود.از جمله پیرزنی در پایین آن تل، خانه ای گلی داشت و در هر شب جمعه، ثلث آخر شب می دید چراغی در نهایت روشنایی در بالای تل خاک می درخشد و تا طلوع صبح روشن است، چند شب جمعه مراقب می بود،روشنایی چراغ به همین کیفیت ادامه داشت با خود اندیشید شاید در این مکان،مقبره یکی از امامزادگان یا اولیاء الله باشد،بهتر آن است که امیر عضدالدوله را بر این امر آگاه نمایم،هنگام روز پیرزن به همین قصد به سرای امیر عضدالدوله دیلمی رفت و کیفیت آنچه را دیده بود به عرض رسانید.امیر و حاضرین از بیانش در تعجب شدند.درباریان که این موضوع را باور نکرده بودند، هر کدام به سلیقه خود چیزی بیان کردند.اما امیر که مردی روشن ضمیر بود و باطنی پاک و خالی از غرض داشت فرمود:اولین شب جمعه شخصا به خانه پیرزن می روم تا از موضوع آگاه شوم.چون شب جمعه فرا رسید شاه به خانه پیرزن آمده و دور از خدم و حشم آنجا خوابید و پیرزن را فرمود هر وقت چراغ روشن گردید مرا بیدار کن .چون ثلث آخر شب شد پیرزن بر حسب معمول روشنایی پرنوری قوی تر از دیگر شب های جمعه مشاهده کرد و از شدت شعفی که به وی دست داده بود بر بالین امیر عضدالدوله آمده و بی اختیار سه مرتبه فریاد زد: ) شاه! چراغ(امیر بیدار شد و ناگهانی از خواب پریده و چشمش را متوجه سمتی نمود که پیرزن چراغ را به او نشان می داد و چون علنا و آشکارا چشمش نور چراغ را دید در شگفتی عجیب بماند و چون رو به سمت چراغ بر بالای تل برآمد اثری از چراغ ندید و چون به پایین آمد باز نور چراغ با روشنایی زیاد خود نمایی می کرد،خلاصه اینکه امیر شخصی را جهت کاوش در آن منطقه مامور می کند و..... مقبره فرزند ارشد موسی بن جعفر(ع) حضرت شاهچراغ پیدا می گردد و به دستور امیر بر بالای آن جایگاهی ساخته می شود که تا امروز زیارتگاه عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت می باشد.
ادامه مطلبدر شمال شهر شیراز در مسیر اصفهان به شیراز در میانه کوههای بابا کوهی و چهل مقام، تنگ راهی وجود دارد که آن را تنگه الله اکبر میخواندند.در کناره راه اصلی،بنای تاریخی به چشم میخورد که مشهور به دروازه قرآن است.وجه تسمیه این بنا دروازه قرآن به خاطر قرآنی است که در درون اتاقکی بر بالای این بنا جای داده شده است.درباره بنای اصلی دروازه قرآن شیراز گفتهاند: در زمان حکومت شیعی آل بویه، هنگامی که عضدالدّوله دیلمی در فارس حکومت میکرد.در حدود سال 328 (هـ.ق) به دستور او بنای دروازه شیراز نهاده شد تا قرآنی را بر بالای دروازه گذاشته تا مردم، هنگام ورود و خروج از زیر قرآن رد شوند و مسافران به برکت عبور از زیر آن به سلامت،مسافرت خود را به پایان برند.این دروازه، شامل یک طاق مرتفع از نوع طاق کجاوهای در وسط طاق با ارتفاع کم در طرفین بوده است.به مرور زمان طاق شکسته و تخریب شد تا اینکه در زمان حکومت کریم خان زند( 1172 ـ 1193هـ .ق) مجدداً این دروازه را بازسازی نموده و در قسمت فوقانی اتاقکی ساختند و دو جلد قرآن نفیس به خط ثلث در آن جای دادند.در زمان قاجاریه که چند زلزله شیراز را تکان داد، این دروازه آسیبهایی دید، امّا به وسیله محمد زکی خان نوری مورد بازسازی و مرمّت قرار گرفت.این بنا تا سال 1315 شمسی بر پا بود تا اینکه در طرح توسعه راه شمالی شیراز این بنا را که بر سر راه بود، تخریب و قرآنهای آن را به موزه پاریس منتقل کردنداز دروازه توصیف شده، تصویرهایی در دست است که در بالای آن اتاقی با پنجره مشبّک وجود دارد. در سال 1327 شمسی یکی از بازرگانان مشهور شیراز به نام حاج حسین ایگار معروف به اعتماد التجار، دروازه جدید را با فاصله کمی از دروازه کهن ساخته است.دروازه جدید در اندازه بزرگتر، شامل دهانه قوس تیزه دار و دو ورودی کوچک بر روی جرزهای دو طرف و اطاق مستطیل شکلی بر فراز آن برای گذاشتن قرآن برپا شد.در این بنا، آیاتی از قرآن را به خط ثلث و نسخ دور تا دور در دروازه قرآن نقش کردهاند؛در پیشانی شمالی این طاق آیه :«انّ هذا القران یهدی للتی هی اقوم» .(سوره اسراء، آیه9)و بر پیشانی جنوبی و سمت شهر شیراز آیه :«قل لئن اجتمعت الانس و الجنّ علی…».(سوره اسراء، آیه 88) و در گوشه غربی طاق آیه :«انّا نحن نزّلنا الذّکر» و ادامه آیه در گوشه شرقی: «و انّا له لحافظون» (سوره حجر، آیه 9) نوشته شده است.
ادامه مطلبآرامگاه سعدی که به سعدیه نیز شهرت دارد در تنگ سعدی واقع در شمال شرقی شهر شیراز قرار دارد و بعد از حافظیه دومین پایگاه فرهنگی و محل گردهمایی ادب دوستان در این شهر به شمار می رود. آرامگاه شیخ اجل در دامنه کوهی به نام فهندژ (پهندژ) و در قریه ای به همین نام واقع شده است. هم اکنون این قریه با اتصال به شهر به شهرک سعدی معروف است.مکانی که اکنون آرامگاه سعدی است، در ابتدا خانقاه شیخ بوده که وی اواخر عمرش را در آنجا می گذرانده و سپس در همان جا دفن شده است.اولین مقبره در قرن هفتم توسط خواجه شمس الدین محمد صاحب دیوانی وزیر معروف آباقاخان، بر فراز قبر سعدی ساخته شد. در سال ۹۹۸ به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس، خانقاه شیخ ویران گردید و اثری از آن باقی نماند. تا این که در سال ۱۱۸۷ هجری قمری به دستور کریمخان زند، عمارتی ملوکانه از گچ و آجر بر فراز مزار شیخ بنا شد که شامل ۲ طبقه بود. طبقه پایین دارای راهرویی بود که پلکان طبقه دوم از آنجا شروع میشد. در دو طرف راهرو دو اتاق کرسی دار ساخته شده بود. در اتاقی که سمت شرق راهرو بود، مزار سعدی قرار داشت و معجری چوبی آن را احاطه کره بود. قسمت غربی راهرو نیز موازی قسمت شرقی، شامل دو اتاق میشد، که بعدها شوریده (فصیح الملک) شاعر نابینای شیرازی در اتاق غربی این قسمت دفن شد. طبقه بالای ساختمان نیز مانند طبقه زیرین بود، با این تفاوت که بر روی اتاق شرقی که قبر سعدی در آنجا بود، به احترام شیخ اتاقی ساخته نشده بود و سقف آن به اندازه دو طبقه ارتفاع داشت. بنایی که در زمان کریمخان ساخته شده بود تا سال ۱۳۲۷ هجری شمسی برپا بود. در سال ۱۳۲۹ توسط علی اصغر حکمت و انجمن آثار ملی ایران، بنای کنونی به جای ساختمان قدیمی ساخته شد و مراسم افتتاح رسمی آن در اردیبهشت ماه ۱۳۳۱ برگزار گردید که این بنا با اقتباس از کاخ چهل ستون و تلفیقی از معماری قدیم و جدید ایرانی توسط محسن فروغی ساخته شد.در داخل آرامگاه هفت کتیبه از گلستان و بوستان به خط استاد بوذری نوشته شده است. در زیرزمین این مکان حوضخانه ای با آب زلال و ماهی های زیبا وجود دارد که استراحتگاه مسافران و گردشگران نیز محسوب می شود. محوطه باغ به سبک ایرانی گلکاری، درختکاری و باغچه بندی شده است. در وسط حیاط دو حوض مستطیل شکل، با جهت شمالی – جنوبی در دو طرف محوطه آرامگاه قرار دارد و حوض دیگری در جهت شرقی – غربی در مقابل ایوان اصلی بنا واقع شده است.در پشت باغ دلگشا و نرسیده به آرامگاه سعدی در خیابان اصلی آبشار مصنوعی بسیار زیبایی وجود دارد که مسافران و گردشگران قبل از ورود به آرامگاه سعدی ساعتی را در کنار آن به تفریح و استراحت و کوه نوردی می پردازند که دیدن آن خالی از لطف نیست.ایناثر در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۵۴ به شماره ۱۰۱۰ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
ادامه مطلبیونانیان به آن پرسپولیس میگفتند و در ایران قدیم نیز به آن پارسه و چهل منار گفته میشده است. پارسَه یا تخت جمشید یکی از شهرهای باستانی ایران است که سالیان سال پایتخت هخامنشیان بوده است. اسکندر مقدونی سردار یونانی به ایران حمله کرد و این مکان را به آتش کشید.اما ویرانههای این مکان هنوز هم پابرجاست. این مکان هماکنون یکی از آثار جهانی ثبت شدهٔ ایران دریونسکواست.تخت جمشید ،مجموعهای از کاخهای بسیار باشکوهی است که ساخت آنها در سال 512 قبل از میلاد آغاز شد و اتمام آن 150 سال به طول انجامید.تخت جمشید در محوطه وسیعی واقع شده که از یک طرف به کوه رحمت و از طرف دیگر به مرودشت محدود است. این کاخهای عظیم سلطنتی در کنار شهر پارسه که یونانیان آن را پرسپولیس خواندهاند ساخته شده است.ساختمان تخت جمشید در زمان داریوش اول در حدود 518 قبل از میلاد ، آغاز شد. نخست صفه یاتختگاه بلندی را آماده کردند و روی آن تالار آپادانا و پلههای اصلی و کاخ تچرا را ساختند.پس از داریوش، پسرش خشایارشا تالار دیگری را به نام تالار هدیش را بنا نمود و طرح بنای تالار صد ستون را ریخت. اردشیر اول تالار صد ستون را تمام کرد. اردشیر سوم ساختمان دیگری را آغاز کرد که ناتمام ماند. این ساختمانها روی پایههایی ساخته شــده که قسمتـی از آنها صخرههای عظیم و یکپارچه بوده و یا آنها را در کوه تراشیده اند.معماری هخامنشی، هنری است از نوع تلفیق و ابداع که از سبک معماریهای بابل و آشور و مصر و شهرهای یونانی آسیای صغیر و قوم اورارتو اقتباس شده و با هنر نمایی و ابتکار روح ایرانی نوع مستقلی را از معماری پدید آورده است . هخامنشیان با ساختن این ابنیة عظیم میخواستند عظمت شاهنشاهی بزرگ خود را به جهانیان نشان دهند.در اواخر سال 1312 شمسی براثر خاکبرداری در گوشة شمال غربی صفه تخت جمشید قریب چهل هزار لوحه گلی به شکل و قطع مهرهای نماز بدست آمد. روی این الواح کلماتی به خط عیلامی نوشته شده بود. پس از خواندن معلوم شد که این الواح عیلامی اسناد خرج ساختمان قصرهای تخت جمشید می باشد. از میان الواح بعضی به زبان پارسی و خط عیلامی است. از کشف این الواح، نظریاتی که اظهار میداشتند قصرهای تخت جمشید مانند اهرام مصر با ظلم و جور و بیگار گرفتن رعایا ساخته شده باطل شد.زیرا این اسناد عیلامی حکایت از آن دارد که به تمام کارگران این قصرهای زیبا، اعم از عمله و بنا و نجار و سنگتراش و معمار و مهندس مزد میدادند و هر کدام از این الواح سند هزینه یک یا چند نفر است.کارگرانی که در بنای تخت جمشید دست اندرکار بودند، از ملتهای مختلف چون ایرانی و بابلی و مصری و یونانی و عیلامی و آشوری تشکیل می شدند که همة آنان رعیت دولت شاهنشاهی ایران بشمار میرفتند.بر اساس خشت نوشتههای کشف شده در تخت جمشید در ساخت این بنای با شکوه معماران، هنرمندان، استادکاران، کارگران، زنان و مردان بیشماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمه کارگری نیز استفاده میکردند. ساخت این مجموعه بزرگ و زیبا بنا به روایتی ۱۲۰ سال به طول انجامید.اسکندر مقدونی در یورش خود به ایران در سال 331 قبل از میلاد، تخت جمشید را به آتش کشید. تاریخنگاران در مورد علت این آتش سوزی اتفاق رای ندارند. عده ای آنرا ناشی از یک حادثه غیر عمدی میدانند ولی برخی کینه توزی و انتقام گیری اسکندر را تلافی ویرانی شهر آتن بدست خشایار شاه علت واقعی این آتش سوزی مهیب میدانند.وسعت کامل کاخهای تخت جمشید ۱۲۵ هزار متر مربع است که روی سکوئی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهٔ مردوشت است، بنا شدهاند و از بخشهای مهم زیر تشکیل یافته است:کاخهای رسمی و تشریفاتی تخت جمشید(کاخ دروازه ملل)سرای نشیمن و کاخهای کوچک اختصاصیخزانهٔشاهیدژ و باروی حفاظتیپلکانهای ورودی سکو و دروازهٔخشایارشاورود سکو، دو پلکان است که روبروی یکدیگر و در بخش شمال غربی مجموعه قرار دارندکه همچون دستانی است که آرنج خویش را خم کرده و بر آن است تا مشتاقان خود را از زمین بلند کرده و در سینه خود جای دهد.این پلکانها از هر طرف ۱۱۱ پلهٔ پهن و کوتاه(به ارتفاع۱۰ سانتیمتر) دارند. بر خلاف عقیده بسیاری از مورخین که مدعی بودند ارتفاع کم پلهها به خاطر این بوده که اسبها نیز بتوانند از پلهها بالا بروند، پلهها را کوتاهتر از معمول ساختهاند تا راحتی و ابهت میهمانان هنگام بالا رفتن حفظ شود.بالای پلکانها، بنای ورودی تخت جمشید، «[دروازه بزرگ]» یا «[دروازه خشایارشا|دروازهٔ خشایارشا]» یا دروازه ملل، قرار گرفتهاست. ارتفاع این بنا ۱۰ متر است. این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشتهاست که امروزه بقایای دروازههای آن برجاست.بر دروازهٔ غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی با سر انسانی حجاری شده است. این دروازهها در قسمت فوقانی با شش کتیبهٔ میخی تزیین یافتهاند. این کتیبهها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان میکند که: «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفتهاست.»دو دروازه خروجی یکی رو به جنوب و دیگری رو به شرق قرار دارند و دروازه جنوبی رو به کاخ آپادانا، یا کاخ بزرگ بار، دارد.کاخ آپاداناکاخ آپادانا در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. پلکانهای شرقی این کاخ که از دو پلکان - یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب - تشکیل شدهاند، نقوش حجاریشدهای را در دیوار کنارهٔ خود دارند. پلکان رو به شمال نقشهایی از فرماندهان عالیرتبهٔ نظامی مادی و پارسی دارد در حالی که گلهای نیلوفر آبی را در دست دارند، حجاری شدهاست.در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان در حال ادای احترام دیده میشوند. در ردیف فوقانی همین دیواره، نقش افرادی در حالی که هدایایی به همراه دارند و به کاخ نزدیک میشوند، دیده میشود.بر دیوارهٔ پلکان رو به جنوب تصاویری از نمایندگان کشورهای مختلف به همراه هدایایی که در دست دارند دیده میشود. هر بخش از این حجاری اختصاص به یکی از ملل دارد.کاخ آپادانا از قدیمیترین کاخهای تخت جمشید است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ بنا شدهاست، برای برگزاری جشنهای نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده میشدهاست.این کاخ توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به «کاخ تچرا» یا «کاخ آینه» ارتباط مییابد. کاخ آپادانا از ۷۲ ستون تشکیل شدهاست که در حال حاضر ۱۴ ستون آن پابرجاست ته ستونهای ایوان کاخ گرد ولی ته ستونهای داخل کاخ مربع شکل میباشد.کاخ تچرکاخ تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی میباشد.این کاخ نیز به فرمان داریوش کبیر بنا شده و کاخ اختصاصی وی بودهاست. روی کتیبهای آمده: «من داریوش این تچر را ساختم.»این کاخ یک موزه خط به شمار میرود از پارسی باستان گرفته در این کاخ کتیبه وجود دارد تا خطوط پهلوی بالای ستونها از نمای جلوییهای مصری استفاده شدهاست. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایار شاه و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شدهاست.کاخ هدیشکاخ هدیش که کاخ خصوصی خشایارشا بودهاست در مرتفعترین قسمت صفهٔ تخت جمشید قرار دارد. این کاخ از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد.احتمال میرود آتش سوزی از این مکان شروع شده باشد به خاطر نفرتی که آتنیها از خشایارشا داشتند به خاطر به آتش کشیده شدن آتن به دست وی. رنگ زرد سنگها نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگها به خاطر حرارت است.اینجا مکان کوچکی بوده ۶*۶ ستون قرار داشتهاست. به خاطر ویرانی شدیدی که شده اطلاعات زیادی در مورد این کاخ در دسترس نیست خیلیها از اینجا به عنوان کاخ مرموز نام بردهاند.هدیش به معنای جای بلند میباشد و چون خشایار شاه نام زن دوم او هدیش بودهاست نام کاخ خود را هدیش میگذارد این کاخ در جنوبی ترین قسمت صفه قرار دارد و قسمتهای زیادی از کف از خود کوه میباشد.کاخ ملکهکاخ ملکه توسط خشایارشا ساخته شدهاست و به نسبت سایر بناها در ارتفاع پایینتری قرار گرفتهاست.بخشی از این کاخ در سال ۱۹۳۱ توسط شرقشناس مشهور، پرفسور ارنست امیل هرتزفلد، خاکبرداری و از نو تجدیدبنا شد و امروزه به عنوان موزه و ادارهٔ مرکزی تأسیسات تخت جمشید مورد استفاده قرار گرفتهاست.ساختمان خزانهٔشاهنشاهیاین ساختمان که شامل چندین تالار، اطاق و حیاط تشکیل شدهاست با دیوار عظیمی از بقیهٔ تخت جمشید جدا میشود.کاخ صدستونوسعت این کاخ در حدود ۴۶۰۰۰ مترمربع است و سقف آن بهوسیلهٔ صد ستون که هر کدام ۱۴ متر ارتفاع داشتهاند، بالا نگه داشته میشدهاست.کاخ شورابه این مکان کاخ شورا یا تالار مرکزی میگویند. احتمالاً شاه در اینجا با بزرگان به بحث و مشورت میپرداختهاست. با توجه به نقوش حجاری شده از یکی از دروازهها شاه وارد میشده و از دو دروازه دیگر خارج میشدهاست.به این دلیل به این جا کاخ شورا میگویند که در اینجا دوسر ستون انسان وجود داشته که جاهای دیگری نیست و سر انسان سمبل تفکر است.سرانجام تخت جمشیدمجموعه کاخهای تخت جمشید، در سال (۳۳۰ پیش از میلاد) به دست اسکندر مقدونی به آتش کشیده شد و تمام بناهای آن به صورت ویرانه درآمد.از بناهای بر جای مانده و نیمه ویرانه، بنای مدخل اصلی تخت جمشید است که به کاخ آپادانا معروف است و مشتمل بر یک تالار مرکزی با ۳۶ ستون و سه ایوان ۱۲ ستونی درقسمتهای شمالی، جنوبی و شرقی است که ایوانهای شمالی و شرقی آن بهوسیله پلکانهایی به حیاطهای مقابل متصل و مربوط میشوند.بلندی صفه در محل کاخ آپادانا ۱۶ متر و بلندی ستونهای آن ۱۸ متر است. اینمجموعه در فهرست آثار تاریخی ایران و نیز در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.هنرهای معماری تخت جمشیدیکی از هنرهای معماری در تخت جمشید این است که نسبت ارتفاع سر درها به عرض آنها و همین طور نسبت ارتفاع ستون ها به فاصله بین دو ستون نسبت طلایی است.نسبت طلایی نسبت مهمی در هندسه است که در طبیعت وجود دارد. این نشانگر هنر ابرانیان باستان در معماری است.تصویری از عظمت کاخهاازآنچه امروز از تخت جمشید بر جای مانده تنها می توان تصویر بسیار مبهمی از شکوه و عظمت کاخها در ذهن مجسم کرد. با این همه می توان به مدد یک نقشه تاریخی که جزئیات معماری ساختمان کاخها در آن آمده باشد و اندکی بهره از قوه تخیل، به اهمیت و بزرگی این کاخها پی برد.تخت جمشید دارای سیستم حرارتی و تهویه بوده ، که فضاهای داخل آن را در زمستان گرم ودر تابستان خنک و معتدل می کرده است . دشت سرسبز مرودشت ، سقفهای بسیار بلند و فضاهای وسیع ، درهای گشاده و پنجرههای متعد د هوای تخت جمشید را در تابستان معتدل وخنک می ساخته و در زمستان دیوارهای خشتی و لایه های گچ که یک عایق حرارتی تشکیل می داده ، پردههای ارغوانی بلند و ضخیم که مانع نفوذ سرما به درون فضاها وتالارها می شده ، پوشش سقف نیز چوبی بوده که این امر در گرم شدن محیط تاثیر به سزایی داشته است .تخت جمشید نیز دارای سیستم آب و فاضلاب بوده ، در تخت جمشید مجاری زیرزمینی آبرسانی و فاضلاب پیچ در پیچی کشف شده که به طول بیش از 2 کیلو متر می رسد.تخت جمشید نه یک شهر بوده و نه یک دژ و نه یک پرستشگاه ، تخت جمشید دو نقش جداگانه اما تا اندازه ای به هم پیوسته ایفا می کرده ، نخست اینکه چون در قلب امپراطوری قرار داشته گنج خانه ی مناسبی برای اندوختن ثروت روز افزون کشور بوده ، دوم اینکه جایگاه مناسب و با شکوهی برای برگذاری مراسم و جشنهایی بوده که در آن زمان برگزار می شده (جشنهای مهرگان و اعیاد نوروز) به نقل از مورخان در تخت جمشید بیش از 120000سکه ی طلا و نقره ، ظروف و مجسمههای بسیار ناب، اثاث گرانقیمت، نیمکتهای زرین، لباسها وفرشهای ارغوانی گرانبها و....نگهداری میشده که در نهایت با حمله اسکندر مقدونی همه این اشیاء یا به غارت رفت یا طعمه حریق شد.اسکندر وقتی که وارد تخت جمشید شد و این همه شکوه و ثروت دید دستور داد که هر چیز را که می توانند با خود ببرند و هر چیز را که نمی توانند نابود سازند.تخت جمشید نه شهر بود و نه دژ، جایگاه با شکوهی برای برگزاری مراسم بزرگی بود که شاه ایران سران کشور و نمایندگان 28 کشور متبوع را در بارعام به حضور می پذیرفت.طرح اصلی ساختمان تخت جمشید دردوران فرمانروایی داریوش بزرگ ریخته شد. از همان نخست تعداد و محل کاخ ها، عمارت ها و کاربردهای جداگانه هر یک معین ومشخص شد.برای برپایی این بنا از سه نوع مصالح ساختمانی عمده ( چوب، خشت های خام و پخته و سنگ های آهکی محلی ) استفاده شده است. چوب هایی که در محل تهیه می شد با ذوق و سلیقه طراحان و معماران سازگار نبود وناگزیر بودند چوب های در خور کاخ های تخت جمشید را از دور دست ها حمل کنند. برای مثال،تیرهای زیر از چوب درخت سدر بوده که در آن زمان فقط در لبنان می روییده است.خشت های گلی در ساختن دیوارها و روپوش سقف ها به کار می رفت که دوام چندانی نداشت. این خشت را باران می شست و با بر اثر زمین لرزه فرو می ریخت. سنگ های کوه رحمت برای سنگتراشان و معماران جمشید از هر جهت مناسب بود.این سنگ های آهکی بسیار سخت و محکم اند و رنگ های طبیعی گوناگون سفید، کهربایی، دودی و سیاه دارند که خوب تراشیده می شوند. به ویژه نوع سیاه آن که بر اثر صیقل به شکل مرمر در می آید. بسیاری از قطعه سنگ ها را گیرهای آهنی به نام دم چلچلهبه هم متصل کرده اند.در حد فاصل سنگ ها از ملات استفاده نشده است. دیوارها را با آجر لعابدار و کف اتاق ها را با گچکاری می پوشاندند. روی درها با قطعات زر وسیم آراسته شده بود. پرده های بزرگ رنگی بر زیبایی درون و برون کاخ ها می افزود. فرش های نفیس کف اتاق ها چشمان را خیره می کرد.عملا امکان نداشت که ساختمان تخت جمشید در دوران شاهی داریوش بزرگ به پایان برسد. کار ساخت این بنای عظیم در طول حکومت پسر او خشایار شا اول و نوه اش اردشیر اول ادامه یافت. بدین تربیت ساخت بنا نزدیک به 200 سال طول کشید.هخامنشیان در ساخت تخت جمشید از منابع گوناگونی الهام گرفتند. پارس ها دست کم با دو فرهنگ غنی، اوراتو در شمال و ایلام در جنوب ،آشنا بودند و از آنها برای ریختن شالوده محکم فکری در هنر معماری بهره گرفتند.هخامنشیان در لشکر کشی به مصر، بابل،لیدی و اروپا، با اندیشه های دیگری در زمینه معماری آشنا شدند و با به دست آوردن ثروت سرشار ، هنرمندان و سنگتراشان و معماران برجسته را در گسترش و زیبا سازی تخت جمشید به خدمت گرفتند.نکته ای که سخت غیر قابل باور می نماید این واقعیت است که این مجموعه عظیم و ارزشمند هزاران سال زیر خاک مدفون بوده تا اینکه در اواخر دهه1310خورشیدی کشف شد.چیزی که در نگاه اول در تخت جمشید نظر بیننده را به خود جلب می کند، کتیبه ها و سنگ نبشته های گذر خشایارشاه است که به زبان عیلامی و دیگر زبانهای باستانی تحریر شده است. از این گذر به مجموعه کاخهای آپادانا می رسیم، جائی که در آن پادشاهان بار میدادند و مراسم و جشنهای دولتی در آن برگذار می شد.مقادیر عمده ای طلا و جواهرات در این کاخها وجود داشته که بدیهی است در جریان تهاجم اسکندر به غارت رفته باشد.تعداد محدودی از این جواهرات در موزه ملی ایران نگهداری می شود. بزرگترین کاخ در مجموعه تخت جمشید کاخ مشهور به "صد ستون" است که احتمالا یکی از بزرگترین آثار معماری دوره هخامنشیان بوده و داریوش اول از آن به عنوان سالن بارعام خود استفاده می کرده است.
ادامه مطلبنقش رستمنام مجموعهای باستانی درروستای زنگیآبادواقع در شمال شهرستانمرودشتاستان فارسایراناست که در فاصلهٔ ۶ کیلومتری ازتخت جمشیدقرار دارد. این محوطهٔ باستانی یادمانهایی ازعیلامیان،هخامنشیانوساسانیانرا در خود جای دادهاست و از حدود سال ۱۲۰۰ پیش از میلاد تا ۶۲۵ میلادی همواره مورد توجه بودهاست زیرا آرامگاه چهار تن از پادشاهان هخامنشی، نقش برجستههای متعددی از وقایع مهم دوران ساسانیان، بنایکعبه زرتشتو نقشبرجسته ویرانشدهای از دوران عیلامیان در این مکان قرار دارند و در دورهٔ ساسانی، محوطهٔ نقش رستم از نظر دینی و ملی نیز اهمیت بسیار داشتهاست.در گذشته، نام این مکانسهگنبدانیادوگنبدانبودهاست که در بین مردم منطقه، به نامهایکوه حاجیآباد،کوه استخریاکوه نِفِشتنیز خوانده میشد و احتمالاً نام نقش رستم پس از آنکه ایرانیان بینرستم، پهلوانشاهنامهو سنگنگارههای شاهان ساسانی ارتباط برقرار کردند به این مکان داده شد.قدیمیترین نقش موجود در نقش رستم مربوط به دورهٔ عیلام است که نقش دو ایزد و ایزدبانو و شاه و ملکه را به تصویر کشیده بود ولی بعدها در دورهٔ ساسانی،بهرام دومبخشهایی از آن را پاک کرد و نقش خود و درباریانش را به جای آن تراشید.کعبه زرتشت بنای سنگی و بُرجمانند موجود در این محوطهاست که به احتمال زیاد در دورهٔ هخامنشی ساخته شده بود و کاربرد آن تاکنون مشخص نشدهاست؛ بر سه گوشهٔ این بنا دو کتیبه ازشاپور اولوکرتیرنوشته شدهاست که از نظر تاریخی ارزش زیادی دارند. چهار آرامگاه دخمهای در سینهٔکوه رحمتکنده شدهاند که متعلق بهداریوش بزرگ،خشایارشا،اردشیر یکم و داریوش دومهستند که همهٔ آنها از ویژگیهای یکسانی برخوردارند.از میان پادشاهان ساسانیاردشیر بابکاننخستین کسی است که در این محوطه، سنگنگارهای تراشید. وی در حال دریافت حلقه قدرت از دستاهورامزدبه نقش کشیده شدهاست. پس از وی نیز شاهان ساسانی صحنههای تاجگذاریشان یا شرح نبردها و افتخاراتشان را بر سینهٔ کوه نقش کردند. اینکه اردشیر و پسرششاپور دومنقشبرجستههایی را در کنار نقشبرجستههای همتایان هخامنشی خود در نقش رستم تراشیدند، احتمالاً نشان از راهکردی فرهنگی و سیاسی در تقلید از گذشته داشتهاست.نقش رستم در شمالمرودشت و در فاصلهٔ ۶ کیلومتری ازتخت جمشیدبر دنبالهٔ کوهی که مردم محلی آن راحسینکوهمیخوانند، واقع شدهاست. وقتی بر سکویتخت جمشیدقرار بگیریم، حسینکوه را بهخوبی میبینیم که بهصورت سه صخرهٔ بزرگ سر بر هوا کشیدهاست، به همین دلیل در گذشته به آنسهگنبدانمیگفتهاند.حسینکوه و محوطهٔ نقش رستم در بین مردم محلی بهکوه حاجیآباد،کوه استخریاکوه نِفِشتمعروف است ولیکتزیاساز آن با نامکوه دوگنبدانیاد میکند و میگوید:کالبد پادشاهان ایران را به پارس برده، در کوهدوگنبدانبه درون آرامگاه میگذاشتند. داریوش فرمان داد تا در کوه دوگنبدان آرامگاهی درآوردند. این کار چنانکه خواست وی بود، انجام شد.»دیودور سیسیلی(کتاب ۱۷، بند ۷۱) نیز آرامگاههای نقش رستم را اینگونه یاد کردهاست که راهی برای ورود به آرامگاهها نبوده و تابوت را با اسبابی به درون مقبره وارد میکردند. احتمالاً سنگنگارههای شاهانساسانی، که یادآور و تداعیکنندهٔ جنگها و پیروزیهایرستم، پهلوان بزرگشاهنامهبود، باعث شد تا ایرانیان این سنگتراشیها را که چیرگی پهلوانان بر دشمنان را نشان میداد، نقش رستم بنامند.اردمان و اشمیت بر این باورند که اهمیت نقش رستم به آن حد بودهاست که تصاویر سازههای برجشکل بر روی نخستین سری سکههای ضرب شده در تاریخ ایران (۳۰۰ تا ۱۵۰ پیش از میلاد مسیح) اشاره مستقیم به آن مکان داشتهاند.سازههای پاسارگاد و نقش رستم از دیدگاه معماری نیز اهمیت دارند و بعدها خود الگویی برای ساخت سازههایی چون نیایشگاه نورآباد شدند. دیوید استروناخبر این باور است که سازههای هخامنشی در پاسارگاد و نقش رستم میتوانستهاند تأثیر پذیرفته از هنر اورارتویی در نیایشگاههای برج شکلاورارتوباشند.اما خانمهاید ماری کخمعتقد است که شکل آرامگاههای هخامنشی در نقش رستم، کاملاً ابتکاری و حاصل نوآوریداریوش بزرگبودهاست. نشانهای از آنکهاردشیر بابکاناطلاعات دقیق یا آگاهی روشنی دربارهٔ هخامنشیان میداشت در دسترس نیست. اما این حقیقت که او و پسرش شاپور دوم نقشبرجستههایی را در کنار نقشبرجستههای همتایان هخامنشی خود در نقش رستم تراشیدند، نشان از راهکردی فرهنگی و سیاسی در تقلید از گذشته داشتهاست. کعبهٔ زرتشت نام بنای سنگی چهارگوش و پلهداریست که فاصلهٔ آن تا کوه، ۴۶ متر است و دقیقاً روبهروی آرامگاه داریوش دوم قرار دارد. جنس مصالح این بنا از سنگ آهک سفید و بلندی آن با احتساب پلههای سهگانه به ۱۴٫۱۲ متر میرسد و تنها یک در ورودی دارد که ۱٫۷۵ متر بلندی و ۸۷ سانتیمتر پهنا دارد و دری دو لنگهای و بسیار سنگین داشتهاست و جای پاشنههای پایینی و بالایی هر لنگه در سنگ کنده شده و بهخوبی معلوم است.این درگاه به وسیلهٔ پلکانی سی پلهای از جنس سنگ به درون اتاقک آن راه مییابد. این بنا در دورهٔ هخامنشی ساخته شده و از نام آن در آن دوران اطلاعی در دست نیست ولی در دورهٔ ساسانی به آنبُن خانکگفته میشدهو اصطلاح کعبهٔ زرتشت در دوران اخیر و از حدود قرن چهاردهم میلادی به این بنا اطلاق شدهاست. کاربرد بنای کعبهٔ زرتشت همواره مورد مناقشهٔ باستانشناسان و پژوهشگران بودهاست و دیدگاهها و تفسیرهای گوناگونی دربارهٔ کاربرد آن ذکر شدهاست اما چیزی که تفسیر آن را دشوارتر هم میکند، وجود بنای مشابهی درپاسارگاداست که هر احتمالی را باید با شرایط آن نیز سنجید و تفسیر مشابهی برای هردو در نظر گرفت.برخی از باستانشناسان این بنا را آرامگاه دانستهاندو بعضی دیگر مانندرومن گیرشمنواشمیت، گفتهاند که کعبهٔ زرتشت آتشگاهی بودهاست که آتش مقدس را در درون آن قرار میدادهاند و در مواقع انجام تشریفات مذهبی از آن استفاده میکردهاند.گروهی دیگر از جملههنری راولینسونووالتر هنینگمعتقدند که این بنا گنجخانه و محل نگهداری اسناد دینی واوستابودهاست.گروه اندکی هم این بنا را پرستشگاهآناهیتامیدانند و معتقدند که مجسمهٔ این ایزدبانو در کعبهٔ زرتشت نگهداری میشدهاست. شاپور شهبازی معتقد است کعبهٔ زرتشت یک آرامگاه هخامشی بودهاست که در دورهٔ ساسانی از آن بهعنوان مکانی همانند گنجخانهٔ اسناد دینی استفاده کردهاند. بر بدنهٔ شمالی، جنوبی و خاوری این برج، سه کتیبه به سه زبانپهلوی ساسانی،پهلوی اشکانیویونانیدر دورهٔ ساسانیان نوشته شدهاستکه یکی بهشاپور اولساسانی و دیگری به موبدکرتیرتعلق دارند و چنانکهوالتر هنینگگفتهاست، «این کتیبهها مهمترین سند تاریخی از دورهٔ ساسانی میباشند.ساختمان کعبهٔ زرتشت از نظر تناسب اندازهها، خطوط و زیبایی خارجی، بنای زیبایی است که از نظر اصول معماری نمیتواند مورد ایراد قرار گیرد. آرامگاههای هخامنشی:آرامگاه داریوش بزرگآرامگاه خشایارشاآرامگاه اردشیر یکمآرامگاه داریوش دوم
ادامه مطلبمجموعه میراث جهانی پاسارگادمجموعهای از سازههای باستانی برجایمانده از دورانهخامنشیاست که درشهرستان پاسارگاددراستان فارسجای گرفتهاست.این مجموعه دربرگیرنده ساختمانهایی چونآرامگاه کوروش بزرگ،مسجد پاسارگاد،باغ پادشاهی پاسارگاد،کاخ دروازه، پل،کاخ بارعام،کاخ اختصاصی، دوکوشک، آبنماهای باغ شاهی،آرامگاه کمبوجیه، ساختارهای دفاعیتل تخت،کاروانسرای مظفری،محوطهٔ مقدسوتنگه بلاغیاست.این مجموعه، پنجمین مجموعه ثبتشده در فهرست آثار میراث جهانی در ایران است که در نشستیونسکوکه در تیرماه سال ۱۳۸۳ درچینبرگزار شد به دلیل دارا بودن شاخصهای فراوان با صد در صد آرا درفهرست میراث جهانیبه ثبت رسید. در سال ۵۲۹ پیش از میلادکوروشبه قبایلسکاهادرآسیای مرکزی(شمال شرق ایران) حمله کرد و در جنگ باماساگتهاکشته شد. وی را در پاسارگاد دفن کردند. پاسارگاد در دشتی بلند به بلندای ۱۹۰۰ متر از سطح دریا، در حصار کوهستان جای گرفتهاست. در سده هفتم قمری اتابکی ازسلغریانپارس درنزدیک آرامگاه کورش بزرگ مسجدی ساخت که در آن از سنگ کاخها استفاده شدهبود. به مناسبتجشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایراندر سال ۱۹۷۱ این سنگها دوباره به جاهای اصلی خود بازگردانده شدند. کاخ محل سکونت بی تردید نشان از تأثیر و نقش معماری یونانی دارد. گویا هنگامی که کورش در سال ۵۴۵ پیش از میلادسارد(پایتخت لیدی، شهری در غرب ترکیهٔ امروزی) را به تصرف درآورد به شدت تحت تأثیر بناهای مرمرین شاهانلیدیقرار گرفتهاست. چه بسا او همان زمان شماری از استادان اهل لیدی را در پاسارگاد به کار گماشتهاست. در کاخ تناسب جذاب سنگهای مرمر تیره و روشن، مخصوصاً در پایهها، جلب نظر میکند. این سنگها از پیرامونسیوندآورده شدهاست.دشت پاسارگاددر قسمت شمالی استان فارس و میان رشته کوههای زاگرس در فاصله١٣٠ کیلومتری شمال شیراز واقع شدهاست. میانگین ارتفاع دشت از سطح دریا ۱۸۵۰ متر است که وسعتی حدود ۱۹۰ کیلومتر مربع را در بر میگیرد. اقلیم آن کوهستانی با تابستانهای معتدل و زمستانهای نسبتاً سرد است. قدمت منطقه پاسارگاد بر اساس پژوهشهای باستانشناسی به دورهمیانی پارینه سنگیمیرسد. اما شاخصترین دوره فرهنگی دشت پاسارگاد، دوره هخامنشی است. بر اساس مدارک و شواهد موجود نام پاسارگاد برای نخستین بار در دوره هخامنشی مطرح میشود که از لحاظ مکانی به دشتی اطلاق میشود که کوروش بزرگ به عنوان مرکز فرماندهی خود برگزید و در آن اقدام به ساخت بناها و کاخهایی نمود. مجموعه تاریخی- فرهنگی پاسارگاد شامل آرامگاه کوروش بزرگ، کاخهای دروازه، بارعام، اختصاصی و بنای برج سنگی(آتشکده)،( دژ (تل تخت)،باغ شاهی، پل ومحوطه مقدساست. در دوره اسلامی به علت عظمت سنگهای بکار رفته در این مجموعههای این مکان، بناهایش را به سلیمان نبی نسبت دادهاند و خود پاسارگاد هم به نام مشهد امالنبی یا مشهد مادر سلیمان معروف گشت. این مجموعه ارزشمند در ۱۶ تیرماه ۱۳۸۳ به عنوان پنجمین اثر ایران در فهرست آثار جهانی (یونسکو) به ثبت رسید. یکی دیگر از بناهای شکوهمند مجموعه پاسارگاد کاخ اختصاصی است که در ۱۳۰۰ متری شمال شرق آرامگاهکوروشواقع شدهاست. وسعت این کاخ ۳۱۹۲ متر مربع است که از یک تالار مرکزی و دو ایوان شرقی و غربی تشکیل شدهاست. در گوشههای شمالی و جنوبی ایوان غربی کاخ دو اتاق وجود داشته که آثار کمی از آنها باقیماندهاست. با توجه به پلان و ساختارمعماری بنا، کاربری این کاخ به عنوان اقامتگاه و منزل مسکونی کوروش بزرگ بودهاست. این کاخ دارای دو درگاه اصلی است که در ایوانهای شرقی و غربی باز میشده و همچنین دو درگاه فرعی که در قسمت جنوب و شمال تالار تعبیه شدهاند. نقوش برجسته درگاهها تصویری از شاه را به همراه چتر دار یا مستخدم نشان میدهد که پیکر شاه بزرگتر نشان داده شدهاست. لباس شاه از نوع ردای بلند چیندار هخامنشی است که دارای دکمههای طلایی بودهاست. در گذشتههای دور این دکمهها از جای خود بیرون آورده شدهاند. نزدیک درگاه شرقی و بر دیواره ایوان رو به پردیس سکویی سنگی وجود دارد که احتمالاً جایگاه شاه در هنگام تماشا و استفاده از باغ روبروی ایوان بودهاست. سنگهای به کار رفته در ساخت این کاخ از سه گونه سنگ سفید مرمرنما، سنگ آهکی سیاه و سنگ ماسهای کبود رنگ است. عناصر معماری و تزیینی بنا ساده ولی چشمگیر و آرام است. از ترکیب سنگهای سفید و سیاه در قسمت پایه ستونها و کف ایوانها یک نوآوری و سبک ویژه معماری به وجود آمدهاست. شالی ستونها دارای تزیینات قاشقی است که به صورت افقی روی آنها اجرا شدهاست. قسمتهایی از سنگفرش کف کاخ در همان دوره هخامنشی مرمت شده که به صورت وصلههایی در اندازههای گوناگون به چشم میخورد. گوشه جنوبی کاخ جرزیسنگی وجود دارد که دیوارهای آجری و خشتی بنا درون حفره آن چفت میشده و موجب استحکام بیشتر بنا میشدهاست. بر بلندای جرز و قسمت رو به شمال آن سنگ نبشتهای بهخط میخیو با سه زبان فارسی باستان، ایلامی و بابلی وجود دارد که در اینجا شاه خود را معرفی میکند: «ادم کوروش خشایثی یه هخامنشی یه»«من کوروش شاه هخامنشی ام»
ادامه مطلب